چند شعر از هادی ابراهیمی
دو شعر از مجموعه «با سایههایم مرا آفریدهام» از هادی ابراهیمی با صدا و اجرای شاعر در بانگنوا
دو شعر از مجموعه «با سایههایم مرا آفریدهام» از هادی ابراهیمی با صدا و اجرای شاعر در بانگنوا
آرش فولادوند، ارکستر فیلارمونیک پاریس شرقی و موسس و سرپرست گروه کُر ایرانیان در اروپا با همکاری گروه کر بهار پاریس ترانه تازهای را برای جنبش اجرا کرده و حقوق بازخوانی و اجرای این اثر را در اختیار مردم قرار داده است:
تمام دختران خودکشی کردهاند/تمام مادران اعتراف کردهاند/تمام پیراهنها به دروغ سیاه شدهاند/تمام اشکها شادی در خون است/ما تمام قد دروغگویان تاریخیم /ما مادر زاده نشدیم /مهسا نیکا سارینا حدیث مینو هَدیه حنانه هاجر غزاله
کودکان ابری نوشته محمد شریفی داستان دو پسربچه دانشآموز روستایی است که بر سر مالکیت چیزهایی که هیچ وقت دستشان به آنها نمیرسد مثل آسمان و طبیعت دعوا میکنند.
«رشت، ساغریسازان، کوچه بلورچیان» داستانی به قلم شهلا شهابیان است که پیش از این در نشریه ادبی بانگ منتشر شده است. این داستان را با اجرای فرخنده عزتی و با تدوین شقایق قدسی میشنوید:
نقطه سیاه متوسط، نوشته فروغ بهلولی داستان هراسهای بینام و نشان ما در زندگی روزانه است که اینبار به حضور یک مهمان ناخوانده، یک عنکبوت معطوف میشود.
اوی جستوجوگر رمان «چشمهایش» نوشته بزرگ علوی ناظم مدرسه نقاشی است که برای نوشتن شرح زندگی و مبارزات استاد ماکان در صدد کشف رازهای زندگی او برمیآید. اما نخست باید راز چشمهای آخرین تابلوی استاد، یعنی تابلوی «چشمهایش» را دریابد.
چه کسی دست بر سرمان گذاشته که اکنون دست از سرمان برنمیدارد. این دست از کجا آمده، یا چه کسی آن را آورده است یا که همیشه بوده است؟
ساعت هشت و نیمِ صبح ِروز سهشنبه، اهالى بلوار نادرى با ناباورى دیدند که گاو زخمى از کشتارگاه پا به فرار گذاشت. خیابان بوى باران بهارى و علف تازه مىداد.
بین «من، خودم و سمیه» که هر کدام فضای خاص خود را دارند گفتوگویی درمیگیرد و در آن میان با مفهوم تازهای از «خانه» آشنا میشویم.
وَ دستهایش را روی دهان روی سینه بالای کُسش گذاشته بود دوزانو نشسته نا-راحت مثل مجلس عزایی که در مسجدی محقّر وُ متروک دستهاشان را بالای آلتشان بگذارند وَ سر به پایین بیندازند سرها همه در خونْ –گوسفندْ– در خیرگیِ مشکیها بگویند سلامْ بگویند غم وَ بر سرِ میمِ غم جرقّهی فندکی روشن شود.
داستان «سلطان گورستان» نوشته شهریار مندنیپور (در دوسیه کابوس قتل عام زندانیان سیاسی در نشریه ادبی بانگ) را اکنون میتوانید با صدا و اجرای نویسنده بشنوید.
زیر فشار مأموران امنیتی خاکسپاری بکتاش آبتین را یک روز جلو انداختند. مثل این است که میخواستند هرچه زودتر تصویر پابندهای او زیر خاک برود مبادا که صدای اعتراض بلندتر شود. صدای شاعر را از سطرهای شعر او میشنویم: زخمی ندارد این درد، برگرد ای وهم دورهگرد!
در این رمان از دریچه چشم یک پسربچه نیمهدیوانه با چگونگی آغاز جنگ جهانی دوم و ظهور فاشیسم و کمونیسم در سالهای دهه ۱۹۴۰ تا ۱۹۵۰ در یوگسلاوی سابق آشنا میشویم.
دکتر بهروز شیدا، پژوهشگر در این گفتار ابتدا خلاصهای از داستان را به دست میدهد و سپس به مقایسه این اثر با داستان شاه سیاهپوشان هفت پیکر نظامی میپردازد و از اینجا به دلایل مرگکامی راوی شکنجهدیده و توابِ داستان راه میبرد.
سید مهدی موسوی، شاعر سرشناس رمانی نوشته است: «هزار و چند شب»؛ یک پاردوی بر اساس هزار و یک شب. فصلی از رمان را با صدای او میشنوید.
بر اساس تقویم جلالی با نوروز ۱۴۰۰ قدم به قرن تازهای میگذاریم. در قرن چهاردهم داستاننویسی ایران با هدایت و جمالزاده از اساس دگرگون شد، تحت تاثیر کودتای ۲۸ مرداد به راه تازهای افتاد و بعد از انقلاب بهمن ۵۷ وارد دوره پایداری شد. نوروز به عنوان درونمایه ادبیات داستانی ایران؟
سمیه دانشیار در این برنامه فرازی از «کتاب ناآرامی» به ترجمه حسین منصوری را اجرا میکند. این برنامه را همراه با فادوخوانی آمالیا رودرگریز (۱۹۹۹ –۱۹۲۰)، خواننده شهیر پرتغالی بشنوید:
دومین شماره رادیو شهرزاد در همکاری با «بانگ» به داستاننویسی زنان اختصاص دارد: «مثل من» نوشته پرتو نوری علا «یکی هست، یکی نیست» مرثا شیرعلی و سرانجام معرفی رمان «نقشینه» نوشته شیوا شکوری.
“بشکن دندان سنگی را” روایت جامعهای است پَست و شَقی، ایستا، دشمن نوآوری، فقیر و بخیل که دشمنی در آن حرف اول را میزند؛ جامعهای که قربانی میطلبد نه برای پیشرفت، که برای آنکه درجا بزند یا عقب برود.
نخستین برنامه از مجموعه برنامههای بانگ – نوا و شهرزاد در در گفتوگو با ندا کاووسیفر، حسین آتشپرور، نسیم خاکسار و قاضی ربیحاوی.
«بانگ» یک رسانه ادبی و کاملاً خودبنیاد است که در خارج از ایران و به دور از سانسور و خودسانسوری بر مبنای تجربهها و امکانات مشترک شخصی شکل گرفته و با کوشش شهریار مندنیپور و حسین نوشآذر اداره میشود.