راسل بنکس (Russell Banks) نویسنده آثار برجستهای مانند «رنج» و «آخرت شیرین» در اثر پیامدهای ابتلا به بیماری سرطان در ۸۲ سالگی درگذشت.
جویس کرول اوتس، نویسنده آمریکایی در توییتر از بنکس [بنکز هم نوشتهاند] به عنوان یک نویسنده بزرگ و دوست محبوب یاد کرد. اوتس نوشت:
«راسل، استعداد فوقالعاده و قلب بزرگوارش را دوست داشتم. رمان کلوداسپلیتر، شاهکار او بود، اما همه کارهای او استثنایی هستند.»
بنکس که در نیوتن، ماساچوست متولد شده بود و در ماساچوست و نیوهمپشایر دوران کودکی و نوجوانی خود را گذرانده بود، خود را وارث سنت ادبی ناتانیل هاثورن و والت ویتمن میدانست و به هنر متعالی و درک عمیقتری از روح انسان آمریکایی نظر داشت. پدر او لولهکش بود. در بسیاری از آثار او زندگی و مرگ کارگران بازتاب دارد. در این آثار تلاش جنونآمیزی در جریان است برای رهایی از گذشتهای که نمیتوان از آن خلاص شد.
در اغلب داستانهای او برف باریدن میگیرد. در «آخرت شیرین» جامعهای رو به فروپاشی نشان میدهد. در «مصائب» سرگذشت یک افسر پلیس با خانوادهای از همگسیخته را روایت میکند که اکنون دچار خیالپردازی و پارانویا شده است.
در«جابجایی قارهای» باب دوبویس، تعمیرکار مشعل نفت از زادگاهش نیوهمپشایر فرار میکند و با برادر ثروتمندش در فلوریدا وارد تجارت میشود، اما متوجه میشود که زندگی برادرش هم مانند زندگی او خالی و از درون پوک است.
مهمترین اثر او رمان «cloudsplitter» نام دارد: روایتی از جان براون و تلاش او برای خلاصی از کشور از بردهداری. این رمان تاریخی هم در شمال نیویورک اتفاق میافتد.
راسل بنکس در سال ۱۹۹۹ برای نگارش این رمان به جمع نامزدهای نهایی جایزه پولیتزر راه یافت و ۱۳ سال قبل از آن هم برای رمان «جابجایی قارهای»، نامزد این جایزه ادبی شده بود.
راسل بنکس در بانگ:
راسل بنکز: «سارا کُول: یکجور داستان عاشقانه» – به ترجمه امیرحسین یزدانبُد