
نازایی ادبیات در دوران گسست نوشته اسد سیف در نشر باران
نویسنده در این کتاب با توجه ویژه به آثار احمد محمود و هوشنگ گلشیری تلاش کرده است برخی از تأثیرات نظام جمهوری اسلامی ایران بر ادبیات داستانی معاصر را آشکار کند.
نویسنده در این کتاب با توجه ویژه به آثار احمد محمود و هوشنگ گلشیری تلاش کرده است برخی از تأثیرات نظام جمهوری اسلامی ایران بر ادبیات داستانی معاصر را آشکار کند.
صنم بانو روح الصنم ابراهیم است، مهرگیاهی که به تن و پای آدمی میچسبد و همهی عمر او را دنبال میکند، یکی از دو ساق روئیده بر ریواس نخستین است که مشی و مشیانه از آن پدید آمدند؛ نیم دایرهای است که دایرهی او را کامل میکند. خیال بازی با این چهرهی خیالی همزاد، میراث ابراهیم است.
مینشانندش کنار خیابانی و تکیه میدهندش به دیواری. یکیشان برمیگردد و از ماشین بطریی میآورد و در جیب او میگذارد. در ماشین مینشینند و دور میشوند. دو نور سرخِ دو چراغ عقب ماشین در دو چشمِ بینور او دودو میزند. خیره است به جایی دور در شب.
دکتر بهروز شیدا، پژوهشگر در این گفتار ابتدا خلاصهای از داستان را به دست میدهد و سپس به مقایسه این اثر با داستان شاه سیاهپوشان هفت پیکر نظامی میپردازد و از اینجا به دلایل مرگکامی راوی شکنجهدیده و توابِ داستان راه میبرد.
تجربۀ خواندن، تجربۀ رفتن به عمق است؛ هر شیء خود اسطوره است یا در سایۀ نمونۀ اسطورهایاش؛ هر عمل چیزی است ازلی و ابدی. آدمی در داستان نه بر خط که بر دایرهای میچرخد و خواننده در هر لحظه تجربۀ همۀ هستی را باید پیش چشم داشته باشد.
دنیای او، دنیای کتاب و کتابت بود که دل به آنها میداد. یعنی دنیای ویژه نویسنده و شاعر که دنیای کتاب است و کلمات. همین کلمات که به مقراض جان میبُریم و کنار هم میچینیم. کاری به الفبایش نداشته باش که در کدام خط و زبان چگونه است.
حاشیهای بر سه قصهی زندانهای سیاسیی جمهوریی اسلامی: مرایی کافر است، نوشتهی نسیم خاکسار؛ دوزخیان بهشتی، نوشتهی علی عرفان؛ شاه سیاهپوشان، نوشتهی هوشنگ گلشیری.
ادبیات برای گلشیری یعنی همه چیز؛ و نیستی یعنی آنجا که ادبیات نیست. این تعریفی است که با آنکه در نگاه نخست برازندهی شخصیت ادبی او مینماید، اما موقعیتی است بس سوزاننده.
تصویرهایی که از گلشیری دیدهایم، آنچه خود در ارائه آن مصرّ است و آنچه دیگران میسازند، چه اندازه اهمیت تاریخی دارد یا چقدر ارزش یادگاری؟
حجیمترین رمان هوشنگ گلشیری رمانی است درباره بلوغ و همچنین اثری است که ساختار شهر اصفهان را بازآفرینی میکند و از این نظر به اولیس جویس شباهت دارد.
حدود تأثیرات هوشنگ گلشیری بر ادبیات داستانی ایران وارد سومین دهه بعد از درگذشت او میشود. با مجموعهی ویژهای از یادنامهها و مقالات بخش کوچکی از ای تأثیرات را بررسی میکنیم.
عرفان، وجدان نگونبخت ایرانی، جستجوی هویت، جدال سنت و تجدد، بحران هژمونی معرفت، رابطهی زن و مرد از مهمترین موضوعات رمان «جننامه»، پرحجمترین اثر هوشنگ گلشیری است.
جوهر گفتگوی ادبیات با خود، خود را کاویدن است: کاویدنی در زبان که انسان با آن و در آن، تاریخ رنجها و شادیهایش را ساخته و پرداخته. به بره گمشده راعی از این زاویه مینگریم.
نویسنده با تکیه بر منظومه «آئین مردان حق» اخوان و داستان «شرحى بر قصیده جملیه» گلشیری یکی از راههای گریز از سانسور زیر سلطه ایدئولوژی را آشکار میکند.
بازخوانی داستان «طلخند و گو» شاهنامه فردوسی به روایت هوشنگ گلشیری نخستین بار در ماهنامه «کارنامه» منتشر شد. این جستار با اجازه خانواده گلشیری و زیر نظر باربد گلشیری بعد از بیش از بیست سال یک بار دیگر در «بانگ» منتشر میگردد. یاد و خاطره هوشنگ گلشیری را گرامی میداریم .
«بانگ» یک رسانه ادبی و کاملاً خودبنیاد است که در خارج از ایران و به دور از سانسور و خودسانسوری بر مبنای تجربهها و امکانات مشترک شخصی شکل گرفته و با کوشش شهریار مندنیپور و حسین نوشآذر اداره میشود.