
گویههای بانگ- گویه هفدهم: «برای زندگیهای ستانده در طلوع» از محمد جوانمرد
هایدگر مرگ را «امکانِ محض» میداند که هستیِ انسان را معنا میبخشد، اما در این شعر، مرگ نه به مثابهٔ امری معنابخش، بلکه به شکل فقدانِ حتی امکانِ سوگواری ظاهر میشود. این همان «پوچی» کامویی است: جهانی که نه پاسخ میدهد، نه آیینی برای تسکین باقی میگذارد. کامو در «افسانهٔ سیزیف» بر بیپاسخی جهان تأکید میکند، و این شعر با تصویر «بیجنازهبودن»، همان «شورش» در برابر پوچی را نشان میدهد: شورشی که نه با مراسمِ سنتی، بلکه با «مشقِ مرگ» و لالاییِ شکسته بیان میشود.