«گویهها» مجموعه تازهایست در نشریهٔ ادبی بانگ.
هدف «بانگ» از انتشار این مجموعه، فراهم آوردن امکان نشر برای شاخهای از شعر ایران است که چه در بیان و چه در مضمون، نمایانگر بخشی از جریان شعری معاصر است که موجودیتش را بنا به مصلحت و سلیقهٔ عامه یا به اقتضای سانسور انکار نمیکند. به تدریج این اشعار را بر حسب سبک و مضمون دستهبندی میکنیم و مبنای نقد و پژوهش ادبی قرار میدهیم.
آرزو مختاریان شاعر، مترجم و پژوهشگر فرهنگ و ادبیات متولد ۱۳۵۶ و ساکن اصفهان است.
1
هنوز در پرّ عقاب است
خاکستری نه
رگی نو
نوری افتاده بر آب.
باد خبر داشت
که سکان چرخاند.
چندان که نشنیدم صدای در بر لولا
و ندیدم قند به دهان برده باشد
برق زد و پیدا شد
رُخی
زیر ابر؛
صنوبری شکافتهی زنده.
هنوزش در آب است
برگهای نیلوفر.
۲
بر تاریکترین مژه
برفیست
فرشی
چکیده از قندیلهای بهاره
نه بلم پارو داشت
نه آبها روان بود
بر سرِ هر خاربن
ما نشسته بودیم
کتفها سوراخ
چشمها به راه
فلفلهای قرمزِ خشکیده
بر نخ
لکههای درشتِ چربیِ کاغذ
ریخته از دهانِ روز
بیرون
از همین شاعر:
هَموتال بار-یوسف: دربارهی «داستانِ گنجهکبوترِ من»ِ ایزاک بابل – به ترجمه آرزو مختاریان
ایزاک بابل: داستانِ گنجهکبوتر من، به ترجمه آرزو مختاریان