
جنگ ایران و اسرائیل- شهریار مندنیپور: «قَدَر مرد»
«قدرمرد» غرقه در تاریکی و شرجی، از صدای نفسهای غیرعادی «تمساح» بیدار شده بود. دو و نیم صبح بود. با این که دستور داده بود بعد از یک ساعت بیدارش کنند، محافظ وفادارش فقط تا درگاه اتاق خواب آمده بود.
«قدرمرد» غرقه در تاریکی و شرجی، از صدای نفسهای غیرعادی «تمساح» بیدار شده بود. دو و نیم صبح بود. با این که دستور داده بود بعد از یک ساعت بیدارش کنند، محافظ وفادارش فقط تا درگاه اتاق خواب آمده بود.
مقاله نسیم خاکسار به بررسی و نقد داستان “هفت ناخدا” اثر شهریار مندنیپور میپردازد. این تحلیل با تمرکز بر ساختار داستان، شخصیتها و روابط پیچیدهشان، به ویژه عشق مرد به کوکب و نقش راوی در سرنوشت او، پیش میرود. خاکسار با بررسی تعلیق و انکشاف در داستان، از طریق رمزهایی مانند شببو و بنفشه، به کشف نقش راوی در لو دادن مروارید و سنگسار شدن کوکب میرسد. همچنین، مقاله به تمهای اصلی داستان مانند عشق، خیانت و انتقام، و استفاده هنرمندانه از تصویرسازی و نمادها برای انتقال مفاهیم عمیق میپردازد.
کتاب «۱۳ داستان و سایههای غار» نوشته شهریار مندنیپور، نه تنها به عنوان یک اثر ادبی، بلکه به عنوان سندی اجتماعی از تاریخ معاصر ایران عمل میکند. این کتاب با پرداختن به مضامینی همچون عدالت، حافظه، رنج و تقابلهای اجتماعی، گفتمانهایی را بازتاب میدهد که همچنان در جامعه ایران جاری و ساری هستند.
انتشارات مهری در لندن کتاب تازهای از شهریار مندنیپور، منتشر کرده است. سلطان گورستان، یکی از داستانهای این کتاب را با صدای نویسنده میشنویم.
ظرفیت کارگاههای داستاننویسی شهریار مندنیپور تکمیل شده و ثبتنام متوقف گردیده است. در این دوره، آثار نویسندگان برجستهای که به عنوان نمونههای شاخص در ادبیات مطرحاند، بررسی، تحلیل و مقایسه خواهند شد. متون داستانی مرتبط پیش از هر جلسه به شرکتکنندگان ارسال میشود.
از ارواح جنازههای انداخته توی دریاچۀ نمک قم شروع شد. جنازۀ یک قاتل یا حتا قاتل زنجیرهایِ اعدامشده را که مثل آدم تحویل خانوادهاش میدهند. اما جنازه یا نیمجانههای آش و لاش زندانیان سیاسی را تشییع میکردند با هلیکوپتر و خالیمیکردند توی دریاچۀ قمِ مقدس…
در این دوره نویسندگانی که آثار برجستهشان سرنمون (prototype) در ادبیاتند، بررسی،تحلیل و یا مقابله تطبیقی خواهند شد. داستانها برای اعضا ارسال خواهندشد.
شهریار مندنیپور در مقالهای کوتاه، « ادبیات زخمی ایران در حکومت اسلامی، سرکوبها و خلاقیتها- مقدمهای در موقعیت ادبیات ایران در آستانه سالگرد قیام ژینا»
روزی که دختری/ گردآفریدی شجاع روسریاش را بر سر چوبی دار زد و بر بلندایی ایستاد، شروع یک جنبش نبود. یکی از تجلیهای آن بود. برآمدن «آزادی نه گفتن» به ستم دوگانه بر زنان ایران: زن، زندگی، آزادی= آزادی ادبیات ناب، نه مردسالار و نه زن سالار
اما در ایران گرفتار اختاپوس حکومت اسلامی، اخیرن پدیدۀ وحشنتاکی رخ میدهد که در رژیمهای تمامیتخواه و ایدئولوژیک، بیسابقه است. معترضین جوان آزادشده از بازداشتهای گشتاپویی، پس از آزادی و بازگشت به خانه، پس از چند روز خودکشیمیکنند.
هر کارگاه با دوازده نشست (هر دو هفته) برگزار خواهدشد. مدت زمان رسمی کار ۲ ساعت و نیم است، اما معمولن با تمایل شرکتکنندگان تا ۵ ساعت هم ادامهمییابد.
دِهی بود و دهی نبود. یک دهی بود و چاهی بود. توی هر دهی هم حتمنا یک دیوانه ای هست و صد عاقل. عاقلهای آن دهی که بود، دایم به اندروای و هول و ولا بودند که نکند دیوانه سنگ را بیندازد توی چاه.
احمد خلفانی – راوی “تن تنهایی” حافظ است. درستتر این است که بگوییم، ضمیر شاعرانه حافظ و نیز، آنچه که از حافظ به عنوان شعر در ضمیر آگاه یا ناآگاه ما مانده است. کار شهریار مندنیپور در این رمان، “به کلمه در آوردن جهان” و به کلمه در آوردن عشق، بیعشقی و تنهایی انسان است.
راهنمای ادبیات کلاسیک شامل ۲۳ مقاله و راهنمای ادبیات معاصر ایران شامل ۲۴ مقاله است.
موشی بود، موشی نبود. روی دریای کبود، یک موشی بود که توی یک کشتی قدیمی زندگی میکرد. کشتی، کشتی شکار بود، ولی کشتی شکار نهنگ نبود. ناخدایش مثل کاپیتان رمان «موبی دیک» یک پایی نبود، ولی یک طورهایی مثل «کاپیتان هوک» «سرزمینِ هیچکجا» نصف دستش یک قلاب فلزی بزرگ بود.
«انقلاب مینا» نوشته مهرنوش مزارعی دو روایت در دو جهت مختلف را رقم میزند: انقلاب اسلامی و انقلاب مینا. اولی مصادرهای، دومی اکتسابی و به جبر فراز و نشیبهای زندگی. پیمان وهابزاده، خالد رسولپور و شهریار مندنیپور با حضور نویسنده این اثر را بررسی کردهاند.
شهریار مندنیپور در مصاحبه با صدای آمریکا با تمرکز بر بیانیه «ما ادبیاتیها» درباره اهمیت مبارزه با سانسور توضیح میدهد.
خسته برگشتهای خانه. دیده ای که زدهاند و گرفتهاند و کشتهاند. آشوبی از انرژی خشم و انتقام، استیصال، امید و ناامیدی، اندوه، چه باید کردا، و… و… در دل و ذهنت برپاست… لحظۀ بدی و خجستهای است.
سارا با یک حرکت تند روسری را از سر میکشد و به سمت پیرمرد میاندازد. از میان عابران آن پیادهرو شلوغ، چند نفری که نگاهشان به این سمت است، ناباورانه، شعشعۀ سیاهِ گیسوانی آزاد شده را میبینند که مانند یک تجلی* است در بیداری روزمرگیشان.
در هر نشست، برحسب موضوع تکنیکی آن جلسه یک یا دو داستانِ الگو (برگزیده از داستانهای مطرح جهان) بررسی و شگرهای آنان تحلیل خواهند شد. همچنین در طول کارگاه، با یک رمان نمونه، ساختمان رمان(ترکیببندی)، فرم، گسترشها و مکان-زمان(جای-گاه) تدریس میشوند.
و نیمۀ شبانگاه، سال تحویل میشد. به تقویم نیاز نداریم ما که ساعت تحویل بدانیم. ارغوان میگوید به ما که آخرین تپشهای قلب زمستان کی است. پچپچۀ شبنم با کاهگل بام میگوید که کدام تپش خاک، آغاز بهار است.
«بانگ» یک رسانه ادبی و کاملاً خودبنیاد است که در خارج از ایران و به دور از سانسور و خودسانسوری بر مبنای تجربهها و امکانات مشترک شخصی شکل گرفته و با کوشش شهریار مندنیپور و حسین نوشآذر اداره میشود.