اریک امانوئل اشمیت: «دوست تازهام چت جی پی تی»، به ترجمه رباب خمیس
توصیه من: دوستتان چت جی پی تی را به عنوان وسیلهای برای به پرسش گرفتن متنتان به کار ببرید. باعث میشود که جسارتها، انتخابها و موضعگیریهایتان را تایید یا لغو کنید.
توصیه من: دوستتان چت جی پی تی را به عنوان وسیلهای برای به پرسش گرفتن متنتان به کار ببرید. باعث میشود که جسارتها، انتخابها و موضعگیریهایتان را تایید یا لغو کنید.
چهرهنگاری توخالی، هنر گفتن بدون گفتن است. بجای توصیف مستقیم ویژگیهای مثبت یا منفی فرد بر آنچه بیان نشده و حذف یا القا شده تمرکز میکند. تاثیر آن از اینجاست که گاهی سکوت بیش از فریاد سخن میگوید و آنچه نشان داده نمیشود از آنچه به نمایش در میآید جای معنادارتری اشغال میکند.
چه چالشها و پرسشهایی ممکن است یک داستاننویس را درگیر کند؟ از شکلگیری یک ایده خوب تا توصیف صحنهها و نوشتن دیالوگها و از کار درآوردن شخصیتها و اینکه با زمان باید چه رفتاری داشت. در این دوسیه با برخی از این نکات آشنا میشویم.
همین که شیای را یافتید که باعث میشود بتوانید به یک شخصیت، بدون توصیف مستقیم او جان ببخشید، از شیوه چهرهنگاری با اشیا استفاده کنید. این روش لزوماً مانند فلوبر که آن را بر موجودات روزمره متمرکز میکند تقلیلگرا نیست.
بیان تأثیر، احتمالاً از بیان جزئیات ثمربخشتر است. جزئیات لزوماً جهانشمول و همگانی به نظر نمیرسند. بنابراین، فرق بگذارید میان تنبلی، که از صفتهای سادهای همچون زیبا و شکوهمند و عالی استفاده میکند و زیباییشناسیِ تأثیر.
به موانعی که برای ساختن یک نگاره دارید، اعتراف کنید. به نقصها و محدودیتهای کلمات اقرار کنید. بدین شکل گاهی شخصیت عمق، ثبات و غنا خواهد یافت.
اگر ظهور یک شخصیت در داستان برای خواننده مایه خوشبختی است، نزد نویسنده مایه زحمت بسیار است؛ چون ورود به صحنه در همان پاراگراف موجود خلاصه نمیشود و آینده متن را مشروط میسازد. معرفی یک شخصیت، باعث بهوجود آمدن – یا نیامدن – انتظاراتی است.
دیالوگ را برای همه آن چیزهای دیگر به کار برید؛ غیر از اطلاعات سطحی محض که آشکار میکند. نه تنها حس واقعی بودن ایجاد میکند بلکه واقعیتهایی را بسط میدهد که بعدتر دیگر بیان آنها بیهوده خواهد بود.
«همه چیز را گفتن، راز ملالانگیز بودن است.» ولتر به روشنی صورتبندی کرده است: توصیف کردن، انباشتن نیست. افزایش جزئیات، جامعیت نکات دقیق و تراکم یادداشتها، متنی زنده نمیسازند. بیستر بساط درهمی است که نمیشود چیزی در آن تشخیص داد. محل تخلیه زباله است که آدم از آن روگردان میشود.
نویسنده جوان با غفلت ورزیدن از بخشهایی از کار داستاننویسی، فقط استعدادهایش را آشکار میکند. اثری جزئی ارائه میکند، که سایه ها آن را پر از حفره کردهاند.
میخواهم با موسیقیدان درونتان سخن بگویم، نه موسیقیدان زبان، که موسیقیدان روایت؛ چون آنچه ذکر خواهم کرد، به متن شما کیفیاتی، ترجمهپذیر به زبانهای دیگر، خواهد بخشید. صحبت از ضرباهنگ روایت شماست.
فعلی را بیابید که با فعل همراه قید برابری کند. بر این صرفهجویی مراقبت کنید. با این وجود، به سراغ فعلهای ساده، صحیح و حتی تکراری بروید تا این که بخواهید دستور زبان را در هم بشکنید.
نوشتن، آنکه مینویسد را برمیانگیزد و ملولش نمیسازد. نوشتن به جای خاموشکردن فعالیت مغزی، آن را به هیجان میآورد. آنکه مینویسد، میجوید. هرگز نه برای آنکه اندیشهام را به زبان آورم، که برای کشف آن، نوشتم.
جهنم با نیات نیک سنگفرش شده است. این جمله برناردو کلروو به یادمان میآورد که واقعیت به اندیشه فروکاسته نمیشود. اندیشه نیک لزوماً کنش نیک نمیزاید؛ بهترین خواسته گاهی به بدترین نتیجه میانجامد.
یان تأثیر، احتمالاً از بیان جزئیات ثمربخشتر است. جزئیات لزوماً جهانشمول و همگانی به نظر نمیرسند. بنابراین، فرق بگذارید میان تنبلی، که از صفتهای سادهای همچون زیبا و شکوهمند و عالی استفاده میکند و زیباییشناسیِ تأثیر که عبارت است از همدست کردن خوانندهی خود، همزمان با آزادی بخشیدن به او در تخیل.
«بانگ» یک رسانه ادبی و کاملاً خودبنیاد است که در خارج از ایران و به دور از سانسور و خودسانسوری بر مبنای تجربهها و امکانات مشترک شخصی شکل گرفته و با کوشش شهریار مندنیپور و حسین نوشآذر اداره میشود.