
علی صبوری: پل
روی قوس پل ایستادهام
با داغ روزگاران بر پیشانی،
با عبور پابرهنگان، بر خشت خشت چهار گوش پل که
دندان فشرده، خم شده، در دو سوی رود
با سه ستون در آب
که چکمههای قزلباشان خونریز را در پای دارند
روی قوس پل ایستادهام
با داغ روزگاران بر پیشانی،
با عبور پابرهنگان، بر خشت خشت چهار گوش پل که
دندان فشرده، خم شده، در دو سوی رود
با سه ستون در آب
که چکمههای قزلباشان خونریز را در پای دارند
نمایش « دونده نابینا» («Blind Runner») اثر امیررضا کوهستانی، روایت زندگی زنی سیاسی در زندان و همسرش را به تصویر میکشد که با دویدن، تنشهای عاطفی و اخلاقی خود را مدیریت میکنند. این دو، در فاصلهی بین ملاقاتهای کابینی، با دویدن به دنبال رهایی از فشارهای روانی و فیزیکی زندان هستند. ورود دختری نابینا به داستان، که چشمهایش را در اعتراضات ایران از دست داده، نمایش را به سمت چالشهای بزرگتری میکشاند: پیشنهاد دویدن در کانال مانش برای مقابله با قوانین ضد پناهندگی.
ناهید شمس در «مرگ مرموز همسایه» با استفاده از جریان سیال ذهن و با زبانی درآمیخته با طنز و کنایه، و با نگاهی جامعه گرا به چالشهای زندگی روزمره و عادات اجتماعی میپردازد. در این متن، به بررسی عناصر مختلف رمان، از جمله زبان، شخصیتها، نمادها و ساختار داستان خواهیم پرداخت.
کسی باید به نویسنده کلیدر یادآوری کند که جوانان امروزی نیاز دارند که گذشته را درک کنند، اما این به معنای پذیرش بیچون و چرای نظامهای تاریخی نیست. بلکه باید از تاریخ درس بگیرند و برای ایجاد تغییرات مثبت در جامعه امروز تلاش کنند. آیا دولتآبادی این مسأله پیش پاافتاده را درک نکرده است؟
بوی جواهر سیاه از چالهی دهان سردار ــ سپاهی، عقیدتی،استاد، دانشیار، آموزگار، کودکان تازهبالغ تفنگدار، ــآذرنگتاب: جنینهای جنگ، کابل، صنعا، بصره، دمشق، بیروت، میدان مشق مرگ.
مریم رئیس دانا درباره غیبت «همه آن زنان» در داستان محبوبه موسوی را تداوم هزار و یک شب میداند که زنان زیر خشونت پادشاه در حال نابودی هستند. در داستان موسوی اما موسوی زنان ولی عکسالعمل دارند. در برابر خشونت ساکت نیستند و همه با هم متحد شده شهر را ترک میکنند یا خود را از نظر غایب میکنند.
فرشته مولوی فرازی از ضد خاطرات خود را مقابل دوربین میخواند. در نظر او تهران فراتر از پایتخت ایران بود – این شهر، سهم او بود از وطن. میشنوید:
در قلب تاریخ پرتلاطم ایران، داستانی از عشق به وطن، فداکاری و تراژدی رقم میخورد. محمود فلکی در «پاییز پدر نفت»، زندگی دکتر محمد مصدق، نخستوزیر ملیگرای ایران را به تصویر میکشد؛ مردی که در برابر استعمار ایستاد، اما در نهایت، قربانی مناسبات قدرت شد. کیومرث آرزومند با توجه ویژه به تکنیکهای روایی این رمان را بررسی کرده است.
گلشیری در سفر دوم به آمریکا، نسخههای آمادهچاپ برخی از آثارش را همراه داشت تا در خارج از ایران منتشر کند. او با یک ناشر ایرانی به توافق رسید، اما این ناشر به تعهدات خود عمل نکرد و چاپ آثار با تأخیر و مشکلات مواجه شد. گلشیری در نامههایی به دوستش خسرو دوامی، از این مشکلات و ناامیدیاش از ناشران ایرانی در خارج از کشور نوشت. او نگران بود که آثارش به شکل کامل و بدون سانسور منتشر نشوند.
کِی از شب بود که زُمختی مهربان دست پدر تِکانت میداد “بلند شو رامی دیرمان میشود”پِلکت سنگین است و دلت بر کیفِ خوابِ گرگومیش سحرگاهی، صدای مادر هم هست “حالا امروزهم تنها برو، باهم قطارها برو، خونمان بشه این نان، به شاخ آهو بسته شه، تا کی چشممان سفید راه شود که امروز کی تیر میخورد؟
. اشعار فرغانی اغلب بیانگر نقدهای صریح و جدی نسبت به نقیصههای اجتماعی و فساد طبقات حاکم بود، بدون آنکه از هزل و مطایبه استفاده کند. یکی از معروفترین اشعار او، قصیدهای است که خطاب به سپاهیان مغول سروده و در آن به ناپایداری قدرت و ثروت آنها اشاره کرده است که با اجرای بهروز رضوی، گوینده سرشناس میشنوید:
مجموعهداستان «قهوهچیِ چمنسلطان» با نگاهی عمیق به مسائل اجتماعی، سیاسی و انسانی، روایتهایی تأثیرگذار و گاه تلخ ارائه میدهد. فرهاد کشوری با استفاده از فرمهای کلاسیک و زبانِ امروزی، داستانهایی خلق کرده است که هم از نظر محتوا غنی هستند، و هم از نظر ساختار، منسجم.
این ماجرا خوب و سرگرمکننده است، و شعر تازه و نو است، زیرا من آن را روز پسین، هنگام که در اورلئان بودم، سرودم. آنجا چندان ماندم که ردایم را خوردم و نوشیدم و خرقهای و بالاپوشی نیز بر آن افزودم.
داستان «همه آن زنان» محبوبه موسوی به قهر زنان به عنوان یک اقدام اعتراضی به خشونت خانگی میپردازد. به گفته منا میرزایی غیبت زنان، تمثیلی از اتحاد و اعتراض آنها به خشونت و نابرابری است.
چشمهایش را روی سایههای کجومعوج درخت ازگیل میبندد. میخواهد حواسش جمع باشد. درخت ازگیل همیشه حواسش را پرت میکند. هر بار چیزی گم میشود، همینطور چشمهایش را میبندد، اتفاقها را یکییکی مرور میکند و عقب میرود.
موسیقی در آثار لینچ به عنوان ابزاری قدرتمند برای روایت داستان، ایجاد فضای روانشناختی و انتقال احساسات استفاده میشود. قطعاتی مانند “Laura Palmer’s Theme” و “Silencio” نمونههایی از این تأثیرگذاری هستند. دکتر فرزاد میرحمیدی، کارشناس موسیقی در این مقاله نشان میدهد که چگونه موسیقی میتواند در سینما و حتی رماننویسی به عنوان عنصری کلیدی برای خلق فضا و عمقبخشی به داستانها عمل کند.
سانسور فقط به چاپ کتاب و ارشاد برنمیگردد. خیلی وقتها روزنامه و مجلهها هم تیغ سانسور خودشان را دارند. مصاحبهها وقتی که چاپ میشوند، چنان عوض میشوند که باورت نمیشود این همان متنی است که خودت ویرایش و غلطگیری کردهای.
این شعر با زبانی ساده و تأثیرگذار، درد و رنج مردم غزه را در قالب تصاویر شاعرانه بیان میکند. شاعر با استفاده از تکرار عبارت «شکر کنیم»، طنزی تلخ و انتقادی را به نمایش میگذارد که نشاندهنده موقتی بودن آرامش و صلح در غزه است. این تکرار، علاوه بر ایجاد ریتمی خاص، بر ناپایداری شرایط و تلخی وضعیت تأکید میکند.
«سگ ولگرد»ِ صادق هدایت، تنها یک حیوان رنجدیده نیست؛ او نماد ولگردی در جهان مدرن است. محمد رفیع محمودیان لایههای پنهان این داستان را کشف میکند و نشان میدهد چگونه ولگردی، به عنوان وضعیتی وجودی، هستیمندی را به چالش میکشد. آیا زندگی شهری ما را از شور زیست دور کرده است؟
«بانگ» یک رسانه ادبی و کاملاً خودبنیاد است که در خارج از ایران و به دور از سانسور و خودسانسوری بر مبنای تجربهها و امکانات مشترک شخصی شکل گرفته و با کوشش شهریار مندنیپور و حسین نوشآذر اداره میشود.