عباس معروفی دور از وطن، در تبعید درگذشت
در سمفونی مردگان، شاعرانگی انسان ایرانی به سودجویی و رانتخواری و طمع او میبازد. این اثر از این نظر بیانگر سوداگری در سالهای بعد از انقلاب و مهمترین اثر یکی از شناخته شدهترین نویسندگان تبعیدی ایران است.
در سمفونی مردگان، شاعرانگی انسان ایرانی به سودجویی و رانتخواری و طمع او میبازد. این اثر از این نظر بیانگر سوداگری در سالهای بعد از انقلاب و مهمترین اثر یکی از شناخته شدهترین نویسندگان تبعیدی ایران است.
در ۹ مارس ۱۹۸۹ مراسمی در برلین در حمایت از سلمان رشدی برگزار شد. یاک کارزونکه ( Yaak Karsunke) شاعر و نمایشنامهنویس سرشناس آلمانی مقاله زیر را در آنجا خواند. این یک سند تاریخی است، نمایانگر مقاومت نویسندگان غربی در برابر فتوا، در ده سال نخست صدور آن:
منصور کوشان در گفتوگو با شهزاده سمرقندی وظیفه مردم نسبت به نویسندگانشان را یادآور میشود. کوشان میگوید: ما باید پیش از آنکه به این نهادها متوسل شویم، تحت هر عنوانی، خودمان فعال شویم.
چرا همه میگویند بیچاره سلمان رشدی و نمیگوید بیچاره من، بیچاره ما، بیچاره کشور بدبیارِ ما که هر دم از آن دودِ غلیظ و کثیف شرّ و نکبتِ جدیدی به آسمان تنوره میکشد و جهان را برای زندگی یک درجه سختتر میکند؟
جوزف آنتون نام دوران زندگی مخفی سلمان رشدی است. اما «سلمان رشدی» نامی است که پدربه خاطر علاقهاش به ابن رشد پزشک و فیلسوف معروف عرب که در قرن دوازدهم زندگی میکرد، بر فرزند خود نهاده است. ابن رشد در حوزه فلسفه به مکتب آتن تعلق داشت و طرفدار منطق ارسطویی بود.
حمله با چاقو به سلمان رشدی یک بار دیگر اهمیت این نقل قول را نشان داد: “از کسی که کتابخانه دارد و کتابهای زیادی میخواند نترس، از کسی بترس که تنها یک کتاب دارد و آن را مقدس میپندارد. “
چرا پرچم آزادی بیان را با سیاستهای آمریکا و بعد غرب باید گره زد تا منافع اقتصادی و سیاسی مانع شود که بر بامی شاهد دو هوا باشیم.
چاقو زدن به گردن سلمان رشدی تفاوتی با زدن هواپیما به برجهای دو قلو و به رگبار بستن نویسندگان «شارلی عبدو» ندارد. همه از یک سرچشمۀ خونزده آب میخورند؛ همه علیه تفکر، شادی و روشنائیاند و تا این چشمه خشکانده نشود مرتب شاهد اینگونه وقایع خواهیم بود
سلمان رشدی جمعه ۱۲ اوت/۲۱ مرداد در غرب ایالت نیویورک در یک برنامه ادبی با چاقو مورد حمله قرار گرفت.خانواده سلمان رشدی گفتهاند که به
آیا “من” ایرانی در کجای این جهان موهوم قرار میگیرم. آیا سرانجام خواهم توانست استوره را از دین و دین را از تاریخ و تاریخ را از داستان و داستان را از سیاست بازشناسم و هر یک را در آن جایی قرار دهم که جایگاهشان است؟
سلمان رشدی جمعه ۱۲ اوت/۲۱ مرداد در غرب ایالت نیویورک در یک برنامه ادبی با چاقو مورد حمله قرار گرفت: تیغکشی بر آزادی بیان.
چرا نویسندهی کنجکاو حقیقت رانده میشود به جهان سیاست؟ نویسنده مینگرد و شخصیتهاش را میآفریند، در حالیکه اهل سیاست، خود شخصیت ِ اصلی ِ داستانیاند که میسازند و نمیآفرینند.
هادی مطر، متهم به حمله با چاقو به سلمان رشدی در مصاحبهای با نیویورک پست گفت به آیتالله روحالله خمینی احترام میگذارد اما نمی گوید پیروی فتوای بنیانگذار جمهوری اسلامی بوده است.
پلیس نیویورک اعلام کرده که سلمان رشدی از ناحیه گردن چاقو خورده و با آمبولانس هوایی به بیمارستان منتقل شده است. به گفته پلیس وضعیت جسمی سلمان رشدی پس از این حمله «نامشخص» است.
از خبرهاى ادبى مورد علاقه من، خبر انتشار رمانِ “شبهاى طاعونى”، اثر تازهى اورهان پاموک نویسنده ترکِ برندهى نوبل ادبیات است پس از حدود پنج سال که از انتشار رمان قبلىاش مىگذرد.
هوشنگ ابتهاج مشهور به سایه شاعر غزلسرای ایرانی که در اسفند ۱۳۰۶ در رشت به دنیا آمده بود ۱۹ مرداد/۱۰ اوت در آلمان درگذشت. اوبه هنگام مرگ ۹۴ سال داشت.
انتشارات امیری در کابل با انتشار اطلاعیه کوتاهی اعلام کرد رمان «شام آخر افغانی» نوشته محمد آصف سلطانزاده، نویسنده سرشناس را منتشر کرده است. این اثر هم مانند بسیاری از آثار دیگر آصف سلطان زاده یک رمان تاریخی است.
میر میگوید سختترین قسمت ترجمه اولیسس جیمز جویس به کردی، ترجمه بدزبانیها و شوخیهای کثیف راوی داستان بود. چگونه میتوان scrotum-tightening sea را به زبانی که در محدودهای از کوهها و دشتهای محصور در خشکی متولد شده است، ترجمه کرد؟ چگونه میتوان اشاره به خودارضایی با شمع را به زبان کردی از کار درآورد؟
آنژیلا عطایی – مرگاندیشی، جنون شاعرانه و بازخوانی متون کهن به شیوه نگین فرهود از ویژگیهای این مجموعه شعر هستند.
در این بیانیه به ویژه بر اثرگذاری فرزانه در ایجاد پلی بین فرهنگ ایران و غرب و همچنین نقش او در شناساندن صادق هدایت به فرانسویها تاکید شده است.
به گفته نزدیکان بهرامی، او حوالی ۱۱ صبح شنبه اول مرداد ماه ۱۴۰۱ در حال بازگشت از محل کار خود در محدوده خیابان انقلاب بود که توسط چند لباسشخصی احاطه و دستگیر شد.
«بانگ» یک رسانه ادبی و کاملاً خودبنیاد است که در خارج از ایران و به دور از سانسور و خودسانسوری بر مبنای تجربهها و امکانات مشترک شخصی شکل گرفته و با کوشش شهریار مندنیپور و حسین نوشآذر اداره میشود.