«زندیق» نوشته رحمن عباس، نویسنده هندی: هشدار نسبت به مرکزگرایی، نژادپرستی و دیگری‌سازی

رحمن عباس، نویسنده هندوستانی

رمان جدید رحمن عباس به نام «زندیق» که در آینده‌ای دیستوپیایی می‌گذرد، از نگرانی‌های نویسنده هندی درباره روند قدرت گرفتن راست افراطی در کشورش، نژادپرستی و دیگری‌سازی به عنوان پیامدهای قدرت گرفتن راست افراطی نشان دارد.

سیاست‌های تهاجمی مرکزگزا در هند در حال افزایش است. تحریک مداوم علیه اقلیت مسلمان در هند بخشی از دستور کار حزب بهاراتیا جاناتا (BJP) به رهبری نارندرا مودی، نخست وزیر هندوستان است.  خشونت‌ها و اعمال تبعیض‌های مکرر توسط سازمان‌های دولتی تحمل یا حتی تایید می‌شود. در نظر رحمن عباس، وضعیت کنونی هند به یادآورنده نژادپرستی وحشیانه آلمان تحت حکومت نازی‌هاست.

در هند، تمایل به حاشیه راندن مسلمانان و همچنین سایر اقلیت‌ها در سال‌های اخیر شدت گرفته است. راست‌گرایان و نژادپرستان ادعا می‌کنند که اقلیت‌ها می‌خواهند به ملت آسیب برسانند و لذا با تکیه بر هندوئیسم باید با این جریان مقابله کرد.

شخصیت اصلی رمان «زندیق» نوشته رحمن عباس از یک خانواده مسلمان تحصیل‌کرده و لیبرال است. پس از موفقیت در مدرسه، به سرعت در رده‌های نظامی ترقی می‌کند. با وقوع ناآرامی‌ها در کشمیر و همزمان با بروز احساسات ناسیونالیستی و نژادپرستانه و افزایش تنش‌های مرزی با پاکستان زندگی این افسر جوان به مدار دیگری می‌افتد.

در سال ۲۰۱۹ بنیاد رابرت بوش و کولوکیوم ادبی برلین (LCB) از رحمن عباس دعوت کردند به آلمان سفر کند. او در این سفر با اردوگاه‌های کار اجباری آشنا شد و با برخی بازماندگان هولوکاست و نوادگان قربانیان گفت‌وگو کرد. بخش‌هایی از رمان مستقیماً به تجربه عباس در آلمان مربوط می‌شود.

زندیق یک رمان دیستوپیایی است که پایان آن در همان ابتدا پیش‌بینی شده است:

«آسمان در فراز پادگان تیره و تار بود. نگاهی به اطراف انداخت: در یک سمت دریای غم‌انگیز را می‌دید. مثل این بود که صدای امواج، صدای هق هق گریه بود.  حدود ۶۰۰ کیلومتر آن طرف‌تر، کلان شهر که اکنون به ویرانه‌ای بدل شده بود قرار داشت. در شمال و جنوب آن چند شهر که آن‌ها ویرانه‌ای بیش نبودند. در غرب اما، در امتداد ساحل و در جنگل‌های انبوه، چند روستا در امان مانده بودند، اما مردم در فقر و در نگرانی از آینده و در ناامنی زندگی می‌کردند.»

اتوپی و دیستوپی

دیستوپی در ادبیات معمولا بیانگر توسعه نامطلوب جوامع است که آشوب‌ها و ناآرامی‌هایی در پی دارد. دیستوپی در زمینه رمان نوجوانان پیشرفت‌هایی کرده است و گاهی ممکن است پایان خوشی داشته باشد.

نام ژانر ادبی دیستوپی از یونانی گرفته شده است: Dys به معنای بد است، Tópos مکان، نقطه.

بنابراین یک متن دیستوپیایی متنی است که یک مکان بد را توصیف می‌کند. دیستوپی نقطه مقابل اتوپی است که به آینده‌ای خوب، زیبا و آرام اشاره دارد. هم‌ازاین‌روی می‌توان دیستوپی را ضد اتوپی نیز نامید.

«اتوپی» طرحی‌ست از یک جامعه آرمانی که انسان‌ها در آن در کمال سعادت و در صلح و صفا به‌سر می‌برند. نخستین بار توماس موراس، اومانیست بریتانیایی در قرن پانزدهم سفرنامه‌ای نوشت و خواننده را با خود به یک سرزمین خیالی برد. در این سرزمین انسان‌ها از کمال خوشبختی برخوردار بودند.  

آلدوس هاکسلی از بزرگترین منتقدان اجتماعی در قرن بیستم است. او در مشهورترین رمانش، در «دنیای قشنگ نو» که نخستین بار در سال ۱۹۳۲ انتشار پیدا کرد، طرحی از یک جامعه ماشینی در جهانی غارت‌شده به‌دست می‌دهد که در آن انسان‌ها از غرایز طبیعی‌‌شان و از طبیعت دور افتاده‌اند، اما به‌ازای آن در رفاه زندگی می‌کنند. این رمان از مهم‌ترین آثار دیستوپیایی در جهان است.

بیشتر بخوانید:

بانگ

«بانگ» یک رسانه ادبی و کاملاً خودبنیاد است که در خارج از ایران و به دور از سانسور و خودسانسوری بر مبنای تجربه‌ها و امکانات مشترک شخصی شکل گرفته است.

شبکه های اجتماعی