اتاقی از آن خود: فریبا شادلو
چند شعر از فریبا شادلو در پرونده ویژه ” اتاقی ازآن خود” ویژه محفل شاعران زن خراسانی. شادلو در این اشعار در تلاش است برای سرکوب زنان در خانواده بیان ادبی بیابد.
چند شعر از فریبا شادلو در پرونده ویژه ” اتاقی ازآن خود” ویژه محفل شاعران زن خراسانی. شادلو در این اشعار در تلاش است برای سرکوب زنان در خانواده بیان ادبی بیابد.
کاش زنی بودم/در عشیرهای گمنام/کودکم در چادری گِرهخورده/مابینِ شانههام خواب میرفت/چون برّهای سیاه/با پیشانی ِ سفید/ کاش زنی بودم/با پستانهای پُر از شیر/و ساقهایی راهبَلد/که از خارها آسان میگذشت.
سمانه سرچمی شاعر و نقاش است و شعرهایش در مطبوعات به چاپ رسیدهاست.
من، خواستم تا آخرین تعبیر غم باشم/من، خواستم باشم اگرچه متهم باشم/هر قدر کم، هر قدر کم،هرقدر کم باشم،/باید خودم، باید خودم ،باید خودم باشم
به گا دادم/ذهن باکرهام را/حل این معادله کار من نبود/رودی از جذر جریان احساسم را دست گرفته /رودی از جذر برای رگهای قلبم سنگین است
باد کار خودش را کرد/رد پاهامان را گم کردیم/و تا زانو شن بود/باید کنار میآمدم با رفتن تو/مثل دانههای شن توی کفش/اما دیر شده بود/خورشید رفته بود
باید برمیگشتم/به آن زن دورهگرد/به روزهای قبل از آشنایی/به اردیبهشت ۱۳۶۲/باید
خودم را از دلتنگی /پس میگرفتم
آدم گاهی دلش میخواهد همه چیزش را بدهد، تا کسی که دو زانو مقابلاش نشسته را ببیند.من چیزی ندارم، هر چه را هم بدهم بهتر از همه شما میدانم روبه رویِ من چیزی نیست، انگار دارم با خودم حرف میزنم، انگار آفتاب دارد خودش را میسوزاند
«اتاقی از آنِ خود» حکایت زیبایی است از تلاش گروهی از زنان شاعر در مشهد که خواستند انجمنی ویژهی خود بر پا کنند. جایی که اداره آن در اختیار خودشان باشد. جایی که «جنس دوم» تلقی نشوند و زیر چتر حمایت کسی نباشند.
«بانگ» یک رسانه ادبی و کاملاً خودبنیاد است که در خارج از ایران و به دور از سانسور و خودسانسوری بر مبنای تجربهها و امکانات مشترک شخصی شکل گرفته و با کوشش شهریار مندنیپور و حسین نوشآذر اداره میشود.