سالگرد قیام ژینا – ترانه تازهای از «هیچکس»: ما ادامه داریم
سروش لشکری، با تخلص «هیچکس» در سالگرد قیام ژینا ترانه تازهای منتشر کذده است. عنوان این ترانه: «ما ادامه داریم».
سروش لشکری، با تخلص «هیچکس» در سالگرد قیام ژینا ترانه تازهای منتشر کذده است. عنوان این ترانه: «ما ادامه داریم».
در آستانه سالگرد قیام ژینا کانون نویسندگان ایران با انتشار بیانیهای هشدار داد که جان ۱۳ زندانی سیاسی منتقل شده به زندان قزلحصار در خطر است. این زندانیان در اعتراض به وضعیت خود از پذیرفتن غذای زندان خودداری کردهاند و خواهان بازگشت به زندان اوین شدهاند.
در کتاب دوربین قدیمی و اشعار دیگر، نوشتهی عباس صفاری تابلوهای بسیاری بر آلبومی پُرپرنده و باران چسبانده شدهاند؛ شعر – نقاشیهایی که کلمه را ابزار آفرینش نقش کردهاند؛ نقش را ابزار عریان کردنِ زبان. رابطهی این شعر – نقاشیها و زبانِ استعاری چیست؟
صدای یک زن آزاده اما در بند. نازیلا معروفیان، روزنامهنگار بازداشتی در هنگام بازداشت مورد تعرض جنسی قرار گرفته است. او در یک فایل صوتی که به دست ایران اینترنشنال رسیده، با صدایی خسته و با بغضی در گلو گفته است:
علیرضا فیلی را با طناب در مغازه پدرش دار زدند. نویسنده در این روایت بر رمزگشایی از قتل حکومتی علیرضا بر اساس مستندات موجود متمرکز است.
فرشته مولوی، نویسنده با نگاهی به پشت سر میگوید ما اکنون، در موقعیتی قرار داریم که نه دیگر بازگشت به گذشته ممکن است و نه ماندن در وضعیت کنونی. به یک معنا چارهای جز گذار از وضع کنونی باقی نمانده است.
جنازهام را میبینم با آن پیراهن بنفش بلند و شال کرمرنگ دور کمر باریکم. پاهایم زیر بدن مردی است که صورتش را گلوله متلاشی کرده و ردِ خونش به زیر موهایم میخزد.
شهریار قنبری، ترانهسرا و شاعر نامآشنا ترانه قفس بس را با صدای خودش اجرا و به مهدی یراحی، خواننده و زندانی سیاسی تقدیم کرده است. این ترانه زیبا را با صدا و اجرای شهریار قنبری میشنوید:
دبیرخانه جشنواره نمایشنامهنویسی «اثر» با انتشار بیانیهای اعلام کرده است که نخستین دوره این جشنواره با حمایت موسسه فرهنگی راوی و در نکوداشت و پاسداشت محسن یلفانی برگزار میشود.
کانون نویسندگان ایران با انتشار بیانیهای ضمن تأیید این خبر اعلام کرده است که گوهرین در سال ۱۳۸۰ از فعالیتهای کانونی کناره گرفت ولی «هرگز به آرمانهای آزادیخواهانهی کانون پشت نکرد.»
رویا نونهالی، بازیگر سینما و تلویزیون شامگاه جمعه، ۱۰ شهریور، در مراسمِ شب ایران درودی در سالن شهناز خانهٔ هنرمندان بدون حجاب اجباری حاضر شد.
مهسا /نام رمز ماست/من در آستانه ایستادهام /و هیچ آستانی از من نمیگذرد/تو را و پانصد وُ سی نفر دیگر را کشتهاند/تو را و هزار وُ سیصد نفر دیگر را /تو را و آبان نود وُ هشت را /تو را و دی نود وُ شش را /تو را و سال هزار وُ سیصد وُ هشتاد وُ هشت را /از جمجمه شکاندهاند/تو را و هزاران نام گمنام را /تو و هشت سال دفاع نا مقدس را /در گورستان های بی نشان کشتهاند
آوا با نام هنری ویورا (viora) به تازگی ترانهای از ساختهها و سرودههای خودش را منتشر کرده است. این ترانه «لالایی امید» نام دارد و در بیان این مفهوم است که امید از دست رفته را میتوان بازیافت.
من با صدای تو زندگی کردهام، مهدی یراحی. تو میتوانستی در سمت قدرت بایستی. میتوانستی سفیر حاکمیت باشی و در تورهای اروپایی، نمایش رنگین ایفا کنی تا سفرهی رنگین داشته باشی.
آنچه مایلم در این جستار به آن بپردازم نه ارجاعات و مفاهیم فلسفی مستتر در ملکوت، بلکه شناخت و بازخوانی این اثر از طریق واقعیت داستانی خود رمان است و کاری به دیگر جنبههای فلسفی، اجتماعی، سیاسی و … رمان ندارم.
رها اخوان، استاد دانشگاه در استانبول و شناگر حرفهای ۹ شهریور سیر چالشبرانگیز «۲۰ پل» که شامل دور زدن کل جزیره «منهتن» در نیویورک به مسافت ۴۸.۵ کیلومتر است را به یاد «ژینا (مهسا) امینی»، زنان ایرانی و به ویژه کسانی که در اعتراضات سراسری چشم خود را از دست دادند، شناکنان میپیماید.
به یاد معلم آزادیخواه هرمز گرجی بیانی، یحیی رحیمی و احسن و شهریار و نیوشا و دیگرانی که در این روزها جان در کف زندگی را ستایش کردند.
لیلا صلاحی – گزارشی از وبینار حقوق صنفی مترجمان با تئجه به قراردادهای یکسویه ناشران با مترجمان ایرانی در شرایطی که جامعه با بحران معیشتی و فرهنگی عمیق درگیر است.
دهها استاد دانشگاه در هفتههای اخیر از کار اخراج شدهاند. این اخراجها با شیوهها و بهانههای گوناگون صورت گرفته است اما آشکارا ادامهی سرکوب روزافزون دانشگاه است.
با این صورت کشیده مردانه که در نور روحانی میدرخشه توی این شب تاریک. آقا من غریبم و کسی غیر از شما ندارم. زبونم لال خدا میدونه که من هم سهمی داشتم در امر ظهور شما بر این دیوار، اما مردم محل خیال میکنن که من میخواستم مانع ظهور شما بشم.
من همه چیز را گفتم. دیگر حرفی برای گفتن ندارم. «مخم اندازه یک بچه کوچک شده بود»، گفتم که، به حال خودم نبودم که حالا خاطرهاش را تعریف کنم.
«بانگ» یک رسانه ادبی و کاملاً خودبنیاد است که در خارج از ایران و به دور از سانسور و خودسانسوری بر مبنای تجربهها و امکانات مشترک شخصی شکل گرفته و با کوشش شهریار مندنیپور و حسین نوشآذر اداره میشود.