پناهی بعد از دو روز اعتصاب غذا با سپردن وثیقه آزاد شد
روابط عمومی کانون کارگردانان سینمای ایران اعلام کرد که جعفر پناهی، فیلمساز نامآشنا سینمای ایران بعدازظهر جمعه ۱۴ بهمن، با قید وثیقه از زندان آزاد شد.
روابط عمومی کانون کارگردانان سینمای ایران اعلام کرد که جعفر پناهی، فیلمساز نامآشنا سینمای ایران بعدازظهر جمعه ۱۴ بهمن، با قید وثیقه از زندان آزاد شد.
انیشا اسداللهی در اینستاگرام شرحی از ملاقات با برادرش در زندان فشافویه به دست داده است که در ادامه میخوانید. روایتی از سرزندگی، شادابی و پایداری.
چهار فیلمساز برجسته اعلام کردهاند که از نمایش آثارشان در جشنواره فیلم فجر بیاطلاع بودهاند. سایر فیلمهای خارجی، به جز دو فیلم یا ساخته ایرانیان است و یا از میان آثار فیلمسازان مهاجر انتخاب شده است.
فرهاد میثمی اعلام کرده در ۱۰ روز آینده آبی که مینوشد را تلخ خواهد کرد تا نشانهای از «روزگار تلختر از زهری» باشد که حاکمان جمهوری اسلامی «از جمیع جهات برای همگان آفریدهاند». رضا عابد شعری کوتاه اما گویا درباره تلخی این این ایام سروده است:
فیلمساز ۶۲ ساله نام آشنای ایرانی نوشته است مانند بسیاری از «مردم گرفتار ایران» چارهای ندارد جز آنکه با عزیزترین داراییاش، یعنی جاناش، به رفتارهای غیر انسانی اعتراض کند.
خبرگزاری قوه قضاییه در واکنش به حکم مجموعا ۲۱ سال زندان برای آستیاژ حقیقی و امیرمحمد احمدی، زوج بلاگر، گزارش داد آنها فراخوان اعتراضات از جمله «فراخوان ۴ آبان» را در اینستاگرام خود منتشر کرده و به اتهام «اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور» به پنج سال زندان محکوم شدهاند.
چهرهی زن از زاویهی سنتی با فضیلتهای آرمانی خویشتنداری، تحمل، مراقبت و شکیبایی همراه میشود؛ توازنی که در نهایت، تحت مناسبات پدرسالاری، نه بهمثابهی الگویی برای سایر مناسبات اخلاقی، بلکه بهعنوان جایگاه محدودیت و استثمار عمل میکند. در اینجا کیفیتهایی که بامراقبت و با «دستیابی به دیگری» از طریق تلاش در پرداخت به آسیبپذیری نیازهای مرد یا زن همراه شدهاند، در خدمت ساختار خانوادهی کلاسیک قرار گرفتهاند و این ساختار را حفظ میکنند.
شماری از اهالی هنر تجسمی ایران که در داخل و خارج ایران کار و زندگی میکنند، برای بسیج همراهی و همبستگی با جنبش «زن، زندگی، آزادی» گرد هم آمدهاند.
تا آنوقت کمتر کسی توانسته بود فرشته را ببیند. آنهایی که دیده بودند میگفتند خرمنی از گیسوان بلندش را روی سینه رها کرده و دستی به گیسو دارد. دست دیگر بلندای دامنش را گرفته تا در کوچههای تنگ و تاریک محله «آیسر» گلی نشود.
محمد مهدی کرمی و محمد حسینی در سحرگاه ۱۷ دی اعدام شدند. شاعر اعدام این دو معترض را در ارتباط با سایر قتلهای حکومتی قرار میدهد.
آن جا که پاییز در شکافِ شکوفه، رو به سقوط است، به یاد میآوری، بر تیرکهای آزادی، بوران تازیانه میزند، بر هیاهوی هزارهی ظلمتِ نیمروز
برگزارکنندگان جشنواره از این واهمه دارند که از شش فیلم مستقل جشنواره، برخی تهیهکنندگان از شرکت در جشنواره انصراف دهند. این فیلمها قبل از قیام ملت ایران ساخته شدهاند.
داغ نقش بسته بر زمین سرهای آزاد/ بر آسمان فریادهای رها/افزودن نرخ دلار به عزم جزم/به بیخانمانی/به بهتان /به سالهای از دست رفته…
هر شب شب میشد وُ ماه میآمد وُ میرفت. هر روز روز میشد وُ خورشید میآمد وُ میرفت. آدمها اغلب سایههای کمرنگ، کوتاه یا بلند داشتند و پشت پردهها سایهوار زیر نور خورشید در رفت وُ آمد بودند. شهر سوت و کور، درختها به زردی گرفتار شده بودند. گنجشکها که تا همین چند روز پیش لای برگها خودشان را پنهان میکردند و آواز میخواندند، یکباره از بیبرگی بیپناه شدند و صدایشان دیگر به گوش نمیرسید.
مصطفی مستور، نویسندهای با داستانهای شبهفلسفی، شبهعرفانی (روی ماه خداوند را ببوس) و داستانهای عامپسند عاشقانه (عشق و چیزهای دیگر، چشمه) که تاکنون بیهیچ مشکلی کتابهایش را در ایران، زیر سقف سانسور منتشر میکرد، نامهای به محمد مهدی اسماعیلی، وزیر ارشاد اسلامی دولت سرکوبگر نوشته و از ساز و کار اداره بیدر و پیگر سانسور گلایه کرده است
صحاف که صندلی چرخدارم را بیرون آورد، باغبان از او خواست اجازه بدهد خودش من را روی آن بنشاند. آرام و با احتیاط رویم خم شد. دستهایم را دور گردنش حلقه کردم. انگار پدربزرگ باشد. خوشحال من را در آغوشش گرفت و تا داخل خانه برد. نگفتم بگذارم روی صندلی چرخدارم. صحاف هم نگفت.
مانی حقیقی، هانیه توسلی، فرشته حسینی، باران کوثری، علی مصفا، نهال دشتی و امیر حسین فتحی از فیلم «چرا گریه نمیکنی» در بیانیهای اعلام کردند که در جشنواره فیلم فجر شرکت نمیکنند.
جمعی از دانشجویان و دانشآموختگان دانشگاه علم و صنعت جمعه ۷ بهمن/۲۷ ژانویه در بیانیهای خواهان آزادی علی اسداللهی، دانشجوی زندانی، شاعر و از اعضای کانون نویسندگان ایران شدند.
کانون نویسندگان ایران «در تبعید» و انجمن قلم ایران «در تبعید» زیر عنوان «یاد جانباختگان اهل قلم» فهرستی از نویسندگانی که در طی یک قرن دوران زمامداری خاندان پهلوی و دوران زمامداری جمهوری اسلامی ایران به قتل رسیدهاند، منتشر کردهاند. کانون نویسندگان ایران «در تبعید» و انجمن قلم ایران «در تبعید» یادآوری کردهاند:
«داده های این نوشته از تارنماهای اینترنتی برگرفته شده و روشن است که فهرست جانباختگان اهل قلم، کامل نیست. اما مسئله بر سر فراموشی و وجدان تاریخی ما و تکرار فاجعه های اجتماعی ست که از هم اکنون باید از وقوع آنها پیشگیری شود.»
کابوس، این تنها واژهای است که پس از اندیشیدن به وقایعی که در ایران میگذرد به ذهنم میآید. رویدادها چنان وحشتناک و باورنکردنیاند که تنها میتوانند در رویائی شوم بگذرند. رویائی بینظم و پیچیده که در تصویری تکراری، هرچند در ظاهر متفاوت، خود را نشان میدهد.
به آسمان بُردم دستم را و اعتراض کردم به اعدامِ درختان، اعتراضم آرام و شاعرانه بود، مادرم مرا نادان خواند!
«بانگ» یک رسانه ادبی و کاملاً خودبنیاد است که در خارج از ایران و به دور از سانسور و خودسانسوری بر مبنای تجربهها و امکانات مشترک شخصی شکل گرفته و با کوشش شهریار مندنیپور و حسین نوشآذر اداره میشود.