برای همه اعدامیان – رازهای مردگانِ شیمبورسکا با اجرای آزاده طاهایی
زخم اعدامیان آیا شفا پیدا کرده است؟ به یاد میآورند به دست چه کسانی کشته شدهاند؟ در دست آنها چیست؟ در چشمهای اعدامیان چه میبینی؟ تهدید یا تمنا؟
زخم اعدامیان آیا شفا پیدا کرده است؟ به یاد میآورند به دست چه کسانی کشته شدهاند؟ در دست آنها چیست؟ در چشمهای اعدامیان چه میبینی؟ تهدید یا تمنا؟
کمیته نویسندگان زندانی با انتشار بیانیهای خواستار آزادی نویسندگان، روزنامهنگاران و مترجمان ایرانی شد که از اواخر شهریور با وقوع جنبش رهاییبخش «زن، زندگی، آزادی» بازداشت شدهاند و محل نگهداری برخی از آنها هم مشخص نیست.
مونا نقیب، کودک هشت ساله، به گلولهی مرگسرشتان جمهوریی اسلامی کشته میشود. او ساکن شهرک آسپیچ در حومهی شهر سراوان است که جمعیتاش به سههزار نفر نیز نمیرسد. مونا شکوفهای است که پیش از آنکه شکوفا شود، برباد میشود.
محسن ابریشمچی هستم. بله. برِخیابان ولیعصر، پایینتر از خیابان توانیر، توی پلهی هفتم، دفتر املاک داریم. بیست سال است کل محل من را میشناسند. والله شش ماه است من دارم بازجویی میشوم.
هدیه تهرانی، بازیگر فیلمهای سینمایی و تلویزیونی در واکنش به فرافکنیهای حاکمیت و انتساب انقلاب نوین مردم ایران توسط سران جمهوری اسلامی و دستگاههای تبلیغاتی آنها به بیگانگان نوشت:
«شما هیچوقت به مردم احترام نگذاشتید و با آنها مهربان نبودید!هیچ اعتراضی را نپذیرفتید و هیچگاه کوچکترین اشتباه و تقصیری را به گردن نگرفتید.
انی ارنو، نویسنده فرانسوی و برنده جایزه نوبل ادبیات، در فرازی از سخنرانی خود در آکادمی نوبل گفت یک داستان یا رمان میتواند زندگی شخصی فرد را دگرگون کند. او سپس با اشاره به شورش زنان ایرانی در جریان قیام ژینا گفت:
«گورستانها آواز میخوانند» شعری است که اخوان کردستان (نام مستعار) برای نشریه ادبی بانگ فرستاده است. این شعر به شکل چندرسانهای منتشر شده. میتوانید شعر را با صدای شیدا محمدی، شاعر نامآشنا هم بشنوید.
درباره شعر «این شعر نیست» اثر فاطمه شمس: کلمات شعر سازش ناپذیرند و تا بن دندان مسلح. «غرقهی اشک و خیس مرارت» دیگر نمیگذارد انبان مکتبخانههای سُرایش چارسوی حافظه را تصرف کند: و سرانجام صحن حافظهی راستین را از آنها پس خواهد گرفت.
فرازی از تازهترین اثر سلمان رشدی در «نیویورکر» منتشر شد. قرار است نسخه کامل این این اثر که «شهر پیروزی» نام دارد و پانزدهمین رمان رشدی است فوریه سال آینده روی پیشخوان کتابفروشیها بیاید.
کانون نویسندگان ایران اعلام کرد مأموران امنیتی با یورشی «وحشیانه» به خانه آیدا عمیدی و روزبه سوهانی، دو تن از اعضای هیأت دبیران کانون را بازداشت کردهاند. هیچگونه اطلاعی از محل نگهداری بازداشتشدگان در دست نیست.
شهریار مندنیپور در مصاحبه با صدای آمریکا با تمرکز بر بیانیه «ما ادبیاتیها» درباره اهمیت مبارزه با سانسور توضیح میدهد.
مردهای توی ماشین به ما نگاه کردن. هرسه تاشون ریش سیاه بلند داشتند و انگار خیلی وقت بود حموم نکرده بودن. من دست مونا را محکمتر گرفتم. از بس ترسیده بودم. مونا داشت میلرزید. هیچ نمیگفت و فقط میلرزید.
بانو خوشحال است که بیشتر شبیه پدر هستم. نمینویسم دلم میخواست شبیه خواهر باشم و چشمهای کوچکم و گونههای برآمدهام به مادر رفته است. بانو انگار که خوشش نیامده باشد جلو عکس پدر پشت به من میایستد.
فرج سرکوهی در مصاحبه با رادیو فردا اهمیت این بیانیه ما ادبیاتی ها را توضیح میدهد:
«ما ادبیاتیها» بیانیهایست به قلم فرشته مولوی که با امضای بیش از ۶۰ شاعر و نویسنده مقیم ایران و خارج از ایران که با همراهی نشریه ادبی بانگ تهیه شده است.
این بیانیه به امضای برخی از نویسندگان و شاعران سرشناس مانند محمد محمدعلی، شهریار مندنیپور، علی باباچاهی، پرتو نوریعلا، علیرضا بهنام، ریرا عباسی، خسرو دوامی، مهرنوش مزارعی، محمود فلکی و بسیارانی دیگر رسیده است. بسیاری از نویسندگان و شاعران هم با این استدلال که نمیتوان اقتصاد نشر را معوق گذاشت از امضای این بیانیه خودداری کردند.
وب سایت حقوق بشری ههنگاو اعلام کرد نیروهای امنیتی فرشاد رستمی، خواننده قصرشیرینی و سرپرست گروه موسیقی «آرشاویر» را به همراه «چند نفر دیگر» بازداشت کردهاند.
کانون نویسندگان ایران با انتشار بیانیهای به مناسبت روز مبارزه با سانسور اعلام کرد که سالهاست «خواست حذف سانسور از حوزه ادبیات و هنر فراتر رفته و، به گواه اعتراضهایی که با شعار “زن زندگی آزادی” پا گرفت، به خواستی عمومی بدل شده است.»
فرشاد رستمی، نوازنده کمانچه و قیچک، تنظیمکننده و آهنگساز، متولد ۲۲ بهمن ۱۳۵۰ در شهر قصرشیرین استان کرمانشاه است. او همراه با اتابکی و نوید شاه بیکی نماهنگ «غریب» را در واکنش به قتل مسها (ژینا) امینی درباره غربت کردها در تهران ساخته بود:
شور که در واژهها میافتد، دیگر نمیتوان جلویش را گرفت همچون خیزش مردم در خیابانهای ایران. «سرودههای خیابانی» حسن حسام در این بستر شکل گرفته است.
مونا نقیب، کودک هشت ساله، به گلولهی مرگسرشتان جمهوریی اسلامی کشته میشود. او ساکن شهرک آسپیچ در حومهی شهر سراوان است که جمعیتاش به سههزار نفر نیز نمیرسد. مونا شکوفهای است که پیش از آنکه شکوفا شود، برباد میشود.
«بانگ» یک رسانه ادبی و کاملاً خودبنیاد است که در خارج از ایران و به دور از سانسور و خودسانسوری بر مبنای تجربهها و امکانات مشترک شخصی شکل گرفته و با کوشش شهریار مندنیپور و حسین نوشآذر اداره میشود.