ادبیات غرب

ادبیات غرب

آلیسون آینلی: «اخلاق‌شناسی تمایز جنسی» به ترجمه‌ی علی لاله‌جینی

چهره‌ی زن از زاویه‌ی سنتی با فضیلت‌های آرمانی خویشتن‌داری، تحمل، مراقبت و شکیبایی هم‌راه می‌شود؛ توازنی که در نهایت، تحت مناسبات پدرسالاری، نه به‌مثابه‌ی الگویی برای سایر مناسبات اخلاقی، بل‌که به‌عنوان جایگاه محدودیت و استثمار عمل می‌‌‌‌‌کند. در این‌جا کیفیت‌هایی که بامراقبت و با «دست‌یابی به دیگری» از طریق تلاش در پرداخت به آسیب‌پذیری‌ نیازهای مرد یا زن هم‌راه شده‌اند، در خدمت ساختار خانواده‌ی کلاسیک قرار گرفته‌اند و این ساختار را حفظ می‌کنند.

ادامه مطلب »
ادبیات غرب

جلال رستمی گوران – برای زن، زندگی،‌آزادی: نگاه توماس مان به مقوله آزادی و جامعه شهروندی

شکل حاکمیت شهروندی با انقلاب روشنگری و علیه امتیازها و قدرتی که روحانیت مسیحی برای تداوم و حفظ وضیعت موجود داشتند، شروع شد و پیش رفت، زنجیر تعصبات را گسست و تلاش برای رسیدن به صلح و آزادی و رفاه شهروندان را در دستور کار خود قرار داد، اما به زودی دو مفهوم آزادی و عدالت در برابر هم قرار گرفتند. چه می‌توان کرد؟

ادامه مطلب »
ادبیات غرب

پابلو نرودا: «چیزی را برایتان شرح می‌دهم» به ترجمه مودب میرعلایی

راهزنان با موروها، راهزنان با حلقه ها و دوشس‌ها، راهزنان با برکت همراهی برادران سیاه، با هواپیما از آسمان آمدند تا بچه ها را بکشند، و در خیابان‌ها خون کودکان به سادگی چونان خون کودکان جاری شد.

ادامه مطلب »
ادبیات غرب

حدیث نجفی و همه زنان طلایه‌دار ایران – یانیس ریتسوس: «باید فهرست شهیدانمان را کامل می‌کردیم» به ترجمه ف. دشتی

او تنها ۲۰ سال داشت. دلش برای مهسا امینی شکسته بود و می‌گفت کوتاه نمی‌آیم. او را با ۶ گلوله کشتند. ترجمه شعر ریتسوس تقدیم به این جان شیفته‌ی خفته در خاک. کافی‌ است به جای سرباز انگلیسی، سرکوبگران اشغالگر ایرانی را بگذارید.

ادامه مطلب »
ادبیات غرب

آلن بدیو: «دیالکتیکی بر مبنایِ شعر لبید بن ربیعه و مالارمه» به ترجمه‌ی عاطفه طاهایی

می‌خواهم دو شعر، یکی به زبان عربی و دیگری به زبان فرانسوی را با هم مقایسه کنم. این دو شعر به من می‌گویندکه در اندیشه قرابتی‌ دارند ولی به علت فاصله‌ی بی‌اندازه‌ی این دو شعر با یگدیگر، این اندیشه گرچه قوت گرفته اما ناشنیده مانده است.

ادامه مطلب »
ادبیات غرب

رضا علامه‌زاده: همه‌گیرى کرونا سوژه دستِ نویسندگان نامدار جهان داده است

از خبرهاى ادبى مورد علاقه من، خبر انتشار رمانِ “شب‌هاى طاعونى”، اثر تازه‌ى اورهان پاموک نویسنده ترکِ برنده‌ى نوبل ادبیات است پس از حدود پنج سال که از انتشار رمان قبلى‌اش مى‌گذرد. 

ادامه مطلب »
ادبیات غرب

حمید فرازنده:دستیابی به آرامشِ فردی و آشتیِ جمعی – رمان «پاتریا»، اثر فرناندو آرامبورو

پاتریا رمانی‌ست با بینشی گذشته‌نگر به تاریخی پنجاه ساله. به هم ریختگی زمانی در روایت از آن روست که ما همیشه بخشی از گذشته را به یاد می‌آوریم، و یک بار دیگر که به آن خاطره برگردیم، چیز دیگری به آن اضافه می‌کنیم، یا می‌فهمیم دفعه‌ی پیش چیزی را اشتباه به یاد آورده بودیم.

ادامه مطلب »
ادبیات غرب

رضا علامه‌زاده: «نداى قبیله»، تازه‌ترین اثر ماریو بارگاس یوسا

ماریو بارگاس یوسا در این کتاب سعی کرده است که یکبار برای همیشه خاستگاه و مسیر پر پیچ و خم نگاه سیاسی‌اش را تشریح کند. «ندای قبیله» یک اتوبیوگرافى است درباره تاریخ آگاهی سیاسی نویسنده.

ادامه مطلب »
ادبیات غرب

مری شلی: فرانکنشتاین – ملاقات با هیولا

هیولا به آفریدگارش: همه‌ی آدم‌ها از موجودات بدبخت متنفرند. برای همین باید هم از من که از همه بدبخت‌ترم، بدشان بیاید. حتی تو هم که آفریدگار من هستی، از من متنفری و می‌خواهی مرا از خود برانی و بکشی. اما چطور جرأت می‌کنی با زندگی‌ات بازی کنی؟

ادامه مطلب »
ادبیات غرب

بهروز شیدا: «مخملِ سرخِ رویا»، رمان بچه‌ی‌ یک‌شنبه‌، نوشته‌ی اینگمار برگمان، برمبنای نظریه‌ی زیگموند فروید

رمانِ بچه‌ی یک‌شنبه، نوشته‌ی اینگمار برگمان، شاید نگاه دیگری است به همه‌ی نقاب‌هایی که بر چهره‌ها جا خوش کرده‌اند؛ نگاه دیگری به شیار پنهان چهره‌ها؛ خسته‌گی‌ی تکرار؛ خانه‌ی تنهایی.

ادامه مطلب »
ادبیات غرب

مری شلی: فرانکشتاین – کشتن الیزابت

بعد از مراسم عروسی، جشن مفصلی در خانه ی پدرم برگزار و قرار شد الیزابت و من بلافاصله بعد از جشن، با قایق ابتدا به اویان برویم و بعد از یک شب اقامت در آنجا، روز بعد به سفرمان ادامه بدهیم. هوا آفتابی بود و باد مساعدی می وزید و گویی همه چیز بر وفق مراد بود.

ادامه مطلب »
ادبیات غرب

مهدی معرف: تکیه بر اختر شب دزد- «زلیخا چشم‌هایش را باز می‌کند» نوشته گوزل یاخینا

زلیخا چشم‌هایش را بازمی‌کند” رمان ادیسه و درد است. رمانی درباره عبور از دوره‌ای و رها شدن در دوره‌ای دیگر. کتابی که بذر امید و عشق را در زمین نفرت و انتقام می‌کارد و زندگی و مرگ را همچون گذر روز و شب نشان می‌دهد. گوزل یاخینا در روایتی پرکشش، دوره‌ای سیاه از تاریخ شوروی را با نگاهی زنانه باز می‌گوید.

ادامه مطلب »
ادبیات غرب

ویلیام وُلمن: «زیر علفزار» به ترجمه حمید فرازنده

طناب‌های تناورِ آب تو را اسیر کردند. ماهی‌ها می‌خواستند قورقور نفس‌هایت را ببلعند. گل و لای می‌خواست چشمانت را ببوسد. ماسه‌ها می‌خواستند دهانت را پر کنند. علف‌های هرز می‌خواستند در گوشَت جوانه بزنند.

ادامه مطلب »
ادبیات غرب

حمید فرازنده: درباره‌ی ویلیام ت. وُلمن و داستان «زیر علفزار»

راوی داستان علفزار نوشته ویلیان ولمن برای یافتن خواهر از دست رفته‌اش شروع به جهانگردی می‌کند. در واقع او به دنبال ایمان می‌گردد اما در هیچ کجا اثری از آن پیدا نمی‌کند. او شباهت ظریفی بین معصومیت خواهر از دست رفته‌اش و معصومیت گمشده‌ی زنان روسپی پیدا می‌کند.

ادامه مطلب »
ادبیات غرب

سیس نوته‌بوم: «شبی در اصفهان»، به ترجمه فروغ تمیمی

اصفهان و یزد از دریچه چشم یکی از مهم‌ترین نویسندگان هلند در اواخر حکومت پهلوی دوم. تفاوت آنچه که ما از ایرانِ آن زمان درک کرده‌ایم و آنچه که یکی مانند نوته‌بوم از منظر یک سیاح درک کرده است.

ادامه مطلب »
ادبیات غرب

بهروز شیدا: «در زمین از بهشت گفت‌وگوها است»- شش خوانش مینی‌مالیستی و برگردان دو شعر کوتاه

ویژه‌گی‌ مشترک همه‌ی آثار مورد بررسی در این جستار، جست‌وجوی زمینی بهشت‌گونه است؛ جست‌وجوی ایمن‌گاهی زهدان‌گونه. انگار پژواک‌های گوناگون یک صدا در هشت تکه؛ انگار پاسخ‌های گوناگون به یک پرسش. آن‌چه می‌خوانید شش خوانش مینی‌مالیستی‌ و برگردان دو شعر کوتاه است زیر هشت عنوان.

ادامه مطلب »
ادبیات غرب

عباس شکری: خشم و اندوه، اضطراب و ترس در «اندوهگین جهنمی»ِ آری بن

کتاب “اندوهگین جهنمی” نخستین اثر آری بن، هنر روایتگری این نویسنده نروژی را نشان می‌دهد. مختصات هنر نویسندگی این نویسنده فقید را با تکیه بر بررسی این اثر و با توجه به بازتاب‌ها در نروژ نشان می‌دهیم.

ادامه مطلب »
ادبیات غرب

آری بِن: «دیوار»، به ترجمه عباس شکری

دختر جوانی بود که به نظر نمی‌رسید بیش از سی سال سن داشته باشد. بیش و کم نیمه‌برهنه بود. طوری لباس پوشیده بود که فقط بتواند اسمش را بگذارد پوشش. بالاتنه‌اش را با نیم‌تنه‌ای سبز رنگ پوشانده بود که به زحمت بالای نافش می‌رسید. پایین تنه را فقط با پارچه‌ای سفیدرنگ پوشانده بود که دور باسن‌اش را گرفته بود.

ادامه مطلب »