
فریبا صدیقیم: عصر شوم خداحافظی
از سخنان براهنی بود در کارگاهی که در زیرزمین خانهاش برگزار میکرد: «زبان از وسایل صدا زدن ادبیات است. زبان مساوی است با فاصله؛ فاصلهای از نور بین آن چیزی که نوشته میشود با آن چیزی که در بیرون وجود دارد…»
از سخنان براهنی بود در کارگاهی که در زیرزمین خانهاش برگزار میکرد: «زبان از وسایل صدا زدن ادبیات است. زبان مساوی است با فاصله؛ فاصلهای از نور بین آن چیزی که نوشته میشود با آن چیزی که در بیرون وجود دارد…»
نگاهی به «یک گل سرخ برای امیلی» اثر ویلیام فاکنر: امیلی در زندگی خالیاش به یک اتوریته احتیاج دارد. او تسلط جنازه دو مرد مرده را به تنهایی ترجیح میدهد. امتناع از پذیرش مرگ در دوران زوال یک نظام اجتماعی.
گاه وفاداریِ صرف به واقعیت بزرگترین ضربهها را به اثر ادبی میزند، در عین اینکه از نظر من چه در مورد خودمان بنویسیم و چه در مورد خودمان ننویسیم از خودمان نوشتهایم.
آسیه نظامشهیدی، منتقد نامآشنا در نقدی که در ویژهنامه نشریه ادبی نورهان(+) منتشر شده مینویسد: با رویکردِ هویتی/ تاریخی، رمان «من در پرانتز» فریبا صدیقیم که روایت منزلت و نقش زن در وضعیت سهگانه خانه/ میهن/ غربت است، رمان قابل تاملی در ادبیات زنانه ما محسوب میشود.
یکی از براداران کارامازف به برادر دیگرش: اشتباه نکن آلیوشا، این خدا نیست که من وجودش را نمیپذیرم، بلکه این جهان پر از بیدادی است که او آفریده است. من تنها میخواهم با احترام بلیطی را که به این دنیا در اختیارم قرار داده است برگردانم.
«بانگ» یک رسانه ادبی و کاملاً خودبنیاد است که در خارج از ایران و به دور از سانسور و خودسانسوری بر مبنای تجربهها و امکانات مشترک شخصی شکل گرفته و با کوشش شهریار مندنیپور و حسین نوشآذر اداره میشود.