حمید فرازنده

از ما

گفت‌وگوی دو نویسنده: نگرش ناتورالیستی و مسأله سکوت، تبارشناسی یک جریان ادبی

بین حمید فرازنده و حسین نوش‌آذر بحثی درگرفت درباره ناتورالیسم، شاخه‌های متعدد آن، تزلزل در بازنمایی واقعیت و مفهوم و معنای سکوت. شکل مکتوب این گفت وگوی ادبی مقابل دیدگان شماست:

ادامه مطلب »
از دیگران

واسیلی گروسمن: «زندگی و سرنوشت»، به ترجمه حمید فرازنده

واقعیت دیگری که فاشیسم را بر مردمان چیره کرد، نابینایی انسان‌ها بود. آدمی نمی‌تواند باور کند که در شرف نابودی است. ناباوریِ خوش‌بینانه‌ی افرادی که بر لبه‌ی قبر ایستاده‌اند حیرت‌انگیز است.

ادامه مطلب »
از ما

حمید فرازنده: جست‌وجوی تحریف‌آمیز عدالت

عدالت در نظر روایتگر رمان «برای تو» همخانه‌ی حس انتقام‌گیری است: کسی باید تاوان همه‌ی شوربختی‌های مرا بپردازد؛ بدون یک قربانی من به آرامش نمی‌رسم. روحیه‌ای که با ناتورئالیسم حاکم بر روایت همخوان است.

ادامه مطلب »
از ما

حمید فرازنده: نان و حیثیت

شاملو نان را «ناگزیر» می‌داند: آنچه ناگزیر است، چشم‌پوشی ناپذیر است. هم باید نان را به چنگ آورد، و هم از سرِ حیثیت نگذشت. اما شاملو یک چیز دیگر هم می‌افزاید: حیثیتِ تو در گرو چنگ انداختن به نواله، به حقّت است؛ و برای این کار باید خدای دیگری بیافرینی؛ زیرا در سیستم کنونیِ حاکم بر جهان حیثیت و نان یک‌جا جمع نمی‌شوند.

ادامه مطلب »
از دیگران

وسعت اُو. بِنَر: «ذغال» به ترجمه حمید فرازنده

گفته بود: «این ذغال مال منه آقا، خوب نگا کن …» یک حرف به این کوچکی چطور کیف آدم را کور می‌کند. خوب نگا کن… که بعد شک ورت نداره. خونِ بینی‌اش کنار دهان چرکش خشکیده بود. بر پشتش هم کوله‌ای بزرگ بود…

ادامه مطلب »
ادبیات غرب

ایتالو کالوینو: «استفاده‌های درست و نادرست سیاسی از ادبیات»، به ترجمه حمید فرازنده

ادبیات بیش از هر چیز آن هنگام برای سیاست ضروری است که به هر چیزی که بی‌صدا است، صدایی می‌بخشد، آن هنگام که نامی می‌بخشد به آنچه هنوز نامی ندارد، به ویژه به آنچه که زبان سیاست طردش می‌کند یا می‌کوشد آن را حذف کند.

ادامه مطلب »
از ما

حمید فرازنده: فراموش نکنیم، نبخشیم!

راوی «مرثیه ای برای یک یل» نوشته حسین نوش آذر نمی‌خواهد روی گور آن پهلوان اعدامی بسته شود، روی زخم‌های روح. دلش می‌خواهد تا زمانی که خود عدالت را به چشم نبیند، روی گور محسن، روی زخم روحش باز بماند. تا آن زمان جایی برای پناه گرفتن جز دست‌های یکدیگر نداریم.

ادامه مطلب »
از ما

حمید فرازنده: خارپشتی لای چرخ پریشیده زبان

درباره شعر «این شعر نیست» اثر فاطمه شمس: کلمات شعر سازش ناپذیر‌ند و تا بن دندان مسلح. «غرقه‌ی اشک و خیس مرارت» دیگر نمی‌گذارد انبان مکتبخانه‌های سُرایش چارسوی حافظه را تصرف کند: و سرانجام صحن حافظه‌ی راستین را از آنها پس خواهد گرفت.

ادامه مطلب »
از ما

حمید فرازنده: ادای دین به راهگشا – «فراسوی متن-فراسوی شگرد»ِ منصور کوشان

«فراسوی متن- فراسوی شگرد»، نشانگر ریشه دواندن‌های منصور کوشان در محیط تبعید است، این کتاب در حکم یک تعظیم فروتنانه در برابر اولین نمایشنامه‌نویس مدرن جهان، هنریک ایبسن، و نیز در برابر جامعه‌ی فرهنگی کشور میزبان است که شرایط لازم برای این ریشه دواندن را در اختیار او نهاده بودند.

ادامه مطلب »
چه خبر؟

حمید فرازنده: راز خطوط شتابان احمد بارکی‌زاده

بارکی‌زاده بیان ظریف اما پیچیده‌اش را با خطوطی ساده و به ظاهر خشن خلق می‌کند، چنان که ایده‌هایی که بیان آنها تا آن لحظه غیرممکن به نظر می‌رسید، در دست او به نرمی اهلی می‌شوند و جلو دیدگان ما نه برای آنکه تماشایشان کنیم، که بیشتر برای اینکه آنها ما را با نگرشی پر سوال تماشا کنند، قرار می‌گیرند.

ادامه مطلب »
ادبیات غرب

حمید فرازنده:دستیابی به آرامشِ فردی و آشتیِ جمعی – رمان «پاتریا»، اثر فرناندو آرامبورو

پاتریا رمانی‌ست با بینشی گذشته‌نگر به تاریخی پنجاه ساله. به هم ریختگی زمانی در روایت از آن روست که ما همیشه بخشی از گذشته را به یاد می‌آوریم، و یک بار دیگر که به آن خاطره برگردیم، چیز دیگری به آن اضافه می‌کنیم، یا می‌فهمیم دفعه‌ی پیش چیزی را اشتباه به یاد آورده بودیم.

ادامه مطلب »
ادبیات غرب

ویلیام وُلمن: «زیر علفزار» به ترجمه حمید فرازنده

طناب‌های تناورِ آب تو را اسیر کردند. ماهی‌ها می‌خواستند قورقور نفس‌هایت را ببلعند. گل و لای می‌خواست چشمانت را ببوسد. ماسه‌ها می‌خواستند دهانت را پر کنند. علف‌های هرز می‌خواستند در گوشَت جوانه بزنند.

ادامه مطلب »
ادبیات غرب

حمید فرازنده: درباره‌ی ویلیام ت. وُلمن و داستان «زیر علفزار»

راوی داستان علفزار نوشته ویلیان ولمن برای یافتن خواهر از دست رفته‌اش شروع به جهانگردی می‌کند. در واقع او به دنبال ایمان می‌گردد اما در هیچ کجا اثری از آن پیدا نمی‌کند. او شباهت ظریفی بین معصومیت خواهر از دست رفته‌اش و معصومیت گمشده‌ی زنان روسپی پیدا می‌کند.

ادامه مطلب »