ادبیات روسیه

رویدادهای فرهنگی و هنری

مسکو بوریس آکونین، نویسنده سرشناس روس را در فهرست تروریستی قرار داد

آکونین در واکنش به اقدام کرملین گفته است که ظاهراً این نخستین گام دولت روسیه برای اعمال فشار بر روشنفکران مخالف است. به گفته آکونین، کرملین او را به دلیل شهرتش و مخاطبان پرشماری که در سراسر جهان دارد هدف قرار داده که دیگران هم حساب کار خودشان را بکنند.

ادامه مطلب »
از دیگران

واسیلی گروسمن: «زندگی و سرنوشت»، به ترجمه حمید فرازنده

واقعیت دیگری که فاشیسم را بر مردمان چیره کرد، نابینایی انسان‌ها بود. آدمی نمی‌تواند باور کند که در شرف نابودی است. ناباوریِ خوش‌بینانه‌ی افرادی که بر لبه‌ی قبر ایستاده‌اند حیرت‌انگیز است.

ادامه مطلب »
ادبیات غرب

سوفی پینخام: «دست باز نویسنده در رمان نویسی تاریخی» به ترجمه مریم باقری

رمان‏‌های تاریخی منتقد ادبی فرمالیست، یوری تینیانوف، «تجربه‏‌گری‏‌هایی در فانتزی پژوهشی» بود. در ایران ما او را با «مرگ وزیر مختار» درباره قتل گریبایدوف می‌شناسیم. نگاهی به گستره آثار و اندیشه‌های او.

ادامه مطلب »
ادبیات غرب

مهدی معرف: تکیه بر اختر شب دزد- «زلیخا چشم‌هایش را باز می‌کند» نوشته گوزل یاخینا

زلیخا چشم‌هایش را بازمی‌کند” رمان ادیسه و درد است. رمانی درباره عبور از دوره‌ای و رها شدن در دوره‌ای دیگر. کتابی که بذر امید و عشق را در زمین نفرت و انتقام می‌کارد و زندگی و مرگ را همچون گذر روز و شب نشان می‌دهد. گوزل یاخینا در روایتی پرکشش، دوره‌ای سیاه از تاریخ شوروی را با نگاهی زنانه باز می‌گوید.

ادامه مطلب »
ادبیات غرب

کوشیار پارسی: «زلیخا چشم باز می‌کند» (نگاه به رمانی به همین نام از گوزل یاخینا)

رمان تاریخی زلیخا چشم باز می‌کند شرح ِ دوران کمتر شناخته شده‌ای از تاریخ اتحاد شوروی است: کوچ اجباری میلیون‌ها کولاک به سیبری در دهه‌ی سی سده‌ی گذشته. لوکوموتیوی که قرار است تبعیدیان را به سیبری برساند لوح شعار «پیش به سوی خوشبختی!» بر پیشانی حمل می‌کند.

ادامه مطلب »
ادبیات غرب

۱۲۰ سال از درگذشت تولستوی گذشت

لئو نیکلاویچ تولستوی، از بزرگ‌ترین نویسندگان جهان در چنین روزی در ۲۰ نوامبر ۱۹۱۰ چشم بر جهان فروبست. ۱۲۰ سال از درگذشت او می‌گذرد و با این‌حال همچنان رمان‌های جنگ و صلح و آنا کارنینای از رمان‌های مهم در جهان به شمار می‌آیند.

ادامه مطلب »
از دیگران

فریبا صدیقیم: داستایفسکی، مفتش اعظم و دلهره‌ی آزادی

یکی از براداران کارامازف به برادر دیگرش: اشتباه نکن آلیوشا، این خدا نیست که من وجودش را نمی‌پذیرم، بلکه این جهان پر از بیدادی است که او آفریده است. من تنها می‌خواهم با احترام بلیطی را که به این دنیا در اختیارم قرار داده است برگردانم.

ادامه مطلب »
چه خبر؟

هَموتال بار-یوسف: درباره‌ی «داستانِ گنجه‌کبوترِ من»ِ ایزاک بابل – به ترجمه آرزو مختاریان

هرگاه به ادبیاتِ یهودی در زبان‌های غیر-یهودی پرداخته ‌شود، این پرسش سر برمی‌دارد: با کدام سنجه‌ می‌توان پی برد اثری یا نویسنده‌‌ای متعلق به این گونه ادبیات است؟

ادامه مطلب »