
انتشار مجموعه داستان «چراغهای عمارت داستان» در نشر مهری در لندن
مجموعه داستان کوتاه چراغهای عمارت داستان به گردآوری کیهان خانجانی توسط نشر مهری در لندن منتشر شد. این داستانها برگزیدههای چهارمین دوره جایزه ادبی مستقل واژهاند.
مجموعه داستان کوتاه چراغهای عمارت داستان به گردآوری کیهان خانجانی توسط نشر مهری در لندن منتشر شد. این داستانها برگزیدههای چهارمین دوره جایزه ادبی مستقل واژهاند.
در «از باران گیلان» عنصر حسادت به دیگری در هر کدام از داستانها بنا بر موضوع و محدوده تعلقات خود بازنمایی میشود. از حسادتهایی که برآمده از فقر و تبعیض است تا حسادتهایی که ناشی از عقبماندگیهای فرهنگی یا خفقان سیاسیست.
ساعت هشت و نیمِ صبح ِروز سهشنبه، اهالى بلوار نادرى با ناباورى دیدند که گاو زخمى از کشتارگاه پا به فرار گذاشت. خیابان بوى باران بهارى و علف تازه مىداد.
رانندهی تاکسی ماشین را میبرد سایهی درخت کهور. آندست خیابان خانهها تا پای برج آوار شده. فقط تلِ نخالههای ساختمانیست و چند تکه اسباب و اثاثیهی کهنهی بهجا مانده. راننده دکمهی آبپاش را چندبار میزند و پیاده میشود.
مینشانندش کنار خیابانی و تکیه میدهندش به دیواری. یکیشان برمیگردد و از ماشین بطریی میآورد و در جیب او میگذارد. در ماشین مینشینند و دور میشوند. دو نور سرخِ دو چراغ عقب ماشین در دو چشمِ بینور او دودو میزند. خیره است به جایی دور در شب.
از چند پنجره بهکوتاهی به رمان بندِ محکومین، نوشتهی کیهان خانجانی، مینگریم؛ به بندیانی که در یکی از بندهای مردان زندان لاکان رشت هم در بند زندانبانان اسیر اند هم در بند خویش و همبندیان خویش.
بند محکومین، بیستوپنج اتاق داشت و دویستوپنجاه محکوم. تمام اینها هم نه روی کاکلِ رئیس و پاسِ اصلی و زیرِ هشت یا وکیلِ بند، که روی کاکلِ دوربین و آزمان و آخان میچرخید.
قوت نجدی در آن بود که از تاریخگرایی، بومیگرایی، حضور اشیا، حسآمیزی، ایجاز، ریتم و تخیلِ شاعرانه استفاده میکرد. پاشنه آشیل او: زبان شاعرانه.