عالیا میرچی

بانگ - نوا

عالیا میرچی:  افسانه‌ی الف

این شعر با زبانی نمادین و تصاویر پرابهام، فضایی از تنهایی، اضطراب و انتظار را ترسیم می‌کند. عناصری مانند آینه، فنجان‌های خالی و کوه دماوند، مفاهیمی چون بازتاب خود، خلأ و استقامت را نشان می‌دهند. شعر در نوسان بین یأس و امید، خزان و بهار، و سکون و حرکت، به زندگی و تکرار آن می‌پردازد.

ادامه مطلب »
چه خبر؟

عالیا میرچی: سه شعر

برگرد! کسی تو را نخوانده به راه، خانه را خسته کرده مرور مدام ممکن‌ها، حرف تازه‌ای بزن، پنجره‌ای بشکاف، تکه روشنی را به دندان بگیر و چشم‌اندازی بیاویز

ادامه مطلب »
چه خبر؟

هفت‌سین تو امسال

شاعر با توجه به رویدادهای خونین سالی که گذشت هفت سین تازه‌ای برای ما تدارک دیده است: از سکته بانگ سهره، تا سرما و سرفه گورستان و سینه ترکیده و سم و سنگ و سوگ

ادامه مطلب »
شعر

عالیا میرچی: زنی در زمستانم

بی تابم از این همه توان که می‌تاباندم در هوای تمنا، سرگیجه‌ی سماع بی ستونم کرده است. وای اگر بریزم این بار، دانه‌های دلم به کفر می‌افتند و بر تمام نخ شیخکِ شرم می‌ماند و ذکرِ رهایی…

ادامه مطلب »