آرماندو: «جنگ و صلح»، به ترجمه فروغ تمیمی
اتاق نشیمن خانهای در گوشه خیابان، خانواده دور میزی نشسته بودند. اگر مهمانان هم میخواستند میتوانستند سر میز بنشینند. مخصوصاً ورزشکاران بیست تا سی ساله، چون آقای خانه مدیر یک باشگاه ورزشی بود.
اتاق نشیمن خانهای در گوشه خیابان، خانواده دور میزی نشسته بودند. اگر مهمانان هم میخواستند میتوانستند سر میز بنشینند. مخصوصاً ورزشکاران بیست تا سی ساله، چون آقای خانه مدیر یک باشگاه ورزشی بود.
جشن بود. تو پا بر زمین میکوبیدی و بوی الکل تابستانها و زمستانها شب و نیمه شبها را پر میکرد. در ساعت سه صبح هر چیزی امکان پذیر بود.
اصفهان و یزد از دریچه چشم یکی از مهمترین نویسندگان هلند در اواخر حکومت پهلوی دوم. تفاوت آنچه که ما از ایرانِ آن زمان درک کردهایم و آنچه که یکی مانند نوتهبوم از منظر یک سیاح درک کرده است.
برای الیزه عادی شده بود که شوهرش شبها چون گمشدهای توی خانه پرسه بزند و مانند مردی مومن که به کلیسا میرود، با او بخوابد. شانههای آلبرت مثل صخرههاییاند که الیزه باید به آنها چنگ بزند تا او را روی خود نگه دارند.
«بانگ» یک رسانه ادبی و کاملاً خودبنیاد است که در خارج از ایران و به دور از سانسور و خودسانسوری بر مبنای تجربهها و امکانات مشترک شخصی شکل گرفته و با کوشش شهریار مندنیپور و حسین نوشآذر اداره میشود.