
دو شعر از آزاده طاهایی
… که تو: سرباز، متولد دیاری دروغین بودی، در وقاحت تاریخی که تاریخ تو نبود، صادره از جهنم. نام پدر: مرگ
… که تو: سرباز، متولد دیاری دروغین بودی، در وقاحت تاریخی که تاریخ تو نبود، صادره از جهنم. نام پدر: مرگ
دنیا تکیه داده به تکههای تن، سعی دارد وانمود کند، جنایت عادیترین اتفاق است، شاعر در شعرش به قتل میرسد، زخم از کتابها میریزد، این جهان، سرانجام لال خواهد مرد.
حمید فرازنده در ستون ۱۸۰ درجه «بانگ» دنیای شعری از آزاده طاهایی با تصاویر دریایی را میکاود که به تعبیر او در بیان وضعیت ما ساکنان کشتی شکسته در جهان پرتلاطم کنونیست.
آرزوی مرجان، گردنبندیست بر گردن عروسهای خفته، و قطرهای آب در صدف پلک تو، پنهان ماند، تا تمام.
پسرک تکههای رنگین کمان را از قایق بیرون آورد و در آسمان خانه گذاشت. پرندهها به وجد آمدند،بچهها خندیدند. خودتان میتوانید حدس بزنید که چقدر این آسمان برفی زیبا بود.
زخم اعدامیان آیا شفا پیدا کرده است؟ به یاد میآورند به دست چه کسانی کشته شدهاند؟ در دست آنها چیست؟ در چشمهای اعدامیان چه میبینی؟ تهدید یا تمنا؟
اه سرباز، مرگ هرگز اینگونه چالاک نبوده است، اسلحهات را به سویم نگیر، من، گیسوهایم را، به میدان آوردهام…
با چشمههای خشکیده، گلوهای بریده. استوایم از هراس میگذرد، و در هیچکدام از چهار فصلم، چهرهای جوان نمیشود، زیباترین شهرم اما، چشمهای توست که بندر آرزوهاست و موهایت، کشتزارهای گندم، که داس ماه را، بی تاب میکند.
نشر پیام در آلمان به مدیریت جلال رستمی گوران با همکاری نشریه ادبی «بانگ» به زودی کتابی را به دو زبان فارسی و آلمانی برای کودکان پیشدبستانی منتشر میکند.
«بچه گروفلو و موش ناقلا»، دومین تجربه ما در تولید کتاب صوتی برای کودکان، تقدیم به شما. هشت هنرمند در تولید این اثر مشارکت داشتهاند.
در «گروفلو»، نخستین تجربه ما در تولید کتاب صوتی برای کودکان، هشت هنرمند مشارکت داشتهاند. کاری از گروه تئاتر دریچه و به کارگردانی نیلوفر بیضایی.
«بانگ» یک رسانه ادبی و کاملاً خودبنیاد است که در خارج از ایران و به دور از سانسور و خودسانسوری بر مبنای تجربهها و امکانات مشترک شخصی شکل گرفته و با کوشش شهریار مندنیپور و حسین نوشآذر اداره میشود.