روژان کلهر: کاروانی که قهرمان جهان شد
مادر گویی از خود بیخود شده باشد؛ مست باشد و در این دنیا نباشد، بر پیکر بیجان پسرش بوسه میزند، آخرین بوسههایش را، در میانهی جمعیتی که پر از خشم و نفرت فریاد میکشند که «شههید نامری» .
مادر گویی از خود بیخود شده باشد؛ مست باشد و در این دنیا نباشد، بر پیکر بیجان پسرش بوسه میزند، آخرین بوسههایش را، در میانهی جمعیتی که پر از خشم و نفرت فریاد میکشند که «شههید نامری» .
علاقمندان به کتاب به نشانه همبستگی با شهر کتاب بابل در ویترین سوخته این کتابفروشی هفتسین نوروزی چیدند.
بخشی از این ایجاد فشار با احضار پدر و خواهر ابوالفضل به شعبه ۹۰۳ بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب ناحیه ۹ مشهد اعمال شده است، اما بخش غیررسمی ولی ملموس این فشار، تلاش برای ترساندن صاحبخانه آنها و بیرون کردن خانواده ابوالفضل، پیش از موعد اتمام قرارداد اجاره است.
در «انفجار بزرگ» هوشنگ گلشیری، آن حادثه بزرگ و تحولآفرین رقص چند جوان است. ۳۰ سال بعد دنیای این داستان بیش از هر موقع دیگری به ما نزدیک است. پس از انتشار ویدیویی از رقص پنج دختر جوان در شهرک اکباتان تهران، گزارشهایی از تلاش نیروهای امنیتی برای شناسایی و بازداشت این دختران و اعمال فشار بر مربی آنان منتشر شده است.
در خیابانهای شلوغ همراه با جمعیت میدوید فریاد میکشید، هیچی هم روی سرش نبود حتی همان کلاه کوه. اما یک برقی توی چشمهایش بود که پیکسلهای دوربینم نمیتوانستند ثبتش کنند، نور نبود، اگر نور بود میگرفتمش و با یک شات در لحظه ثبتش میکردم.
خانواده سامان صیدی (یاسین)، خواننده رپ که به اتهام محاربه محکوم به اعدام شده بود اما دیوان عالی کشور حکم اعدام او را تایید نکرد و ظاهراً مشمول عفو شده بود اما عفو در مورد او اجرا نشد، اعتصاب غذا کرد.
سارینا آواز اشتیاقِ عطر سرسبزی است که به تلخ خاکِ نیستی میافتد. مرگ او خوابِ درخشان چشمداشتی است که به تلهی خشکسالیی عفونتبار میافتد.
تا آنوقت کمتر کسی توانسته بود فرشته را ببیند. آنهایی که دیده بودند میگفتند خرمنی از گیسوان بلندش را روی سینه رها کرده و دستی به گیسو دارد. دست دیگر بلندای دامنش را گرفته تا در کوچههای تنگ و تاریک محله «آیسر» گلی نشود.
محمد مهدی کرمی و محمد حسینی در سحرگاه ۱۷ دی اعدام شدند. شاعر اعدام این دو معترض را در ارتباط با سایر قتلهای حکومتی قرار میدهد.
هر شب شب میشد وُ ماه میآمد وُ میرفت. هر روز روز میشد وُ خورشید میآمد وُ میرفت. آدمها اغلب سایههای کمرنگ، کوتاه یا بلند داشتند و پشت پردهها سایهوار زیر نور خورشید در رفت وُ آمد بودند. شهر سوت و کور، درختها به زردی گرفتار شده بودند. گنجشکها که تا همین چند روز پیش لای برگها خودشان را پنهان میکردند و آواز میخواندند، یکباره از بیبرگی بیپناه شدند و صدایشان دیگر به گوش نمیرسید.
شرق می نویسد این خبرنگار صبح امروز برای ارائه توضیحات به دادسرای اوین رفته بود، اما در تماس با خانواده از بازداشت خود خبر داد.
انجمن صنفی عکاسان مطبوعاتی ایران با انتشار بیانیهای اعلام کرد احکام سنگین صادرشده برای عکاس – خبرنگاران بازداشتی در جریان انقلاب نوین مردم ایران ضربه نهایی بر پیکر نحیف عکاسی مطبوعاتی ایران است و انجمن صنفی عکاسان مطبوعاتی بهشدت آن را محکوم میکند.
هستی نارویی در آستانهی هفت سالهگی در جمعهی خونین زاهدان براثر گاز اشکآوری که مرگسرشتان جمهوریی اسلامی پرتاب و پخش میکنند، کشته میشود. او نهالی است که پیش از آنکه پربار شود، درو میشود. نقش او در غروب جمعههای زاهدان میچرخد. تکههایی از فاجعهی قتل هستی را در چند خط بخوانیم.
گروهی از فعالان ادبیات و هنر کودکان و نوجوانان، با صدور بیانیهای با عنوان «صدای آزادی، صدای وطن و صدای ایران» به مناسبت روز جهانی
«بانگ» یک رسانه ادبی و کاملاً خودبنیاد است که در خارج از ایران و به دور از سانسور و خودسانسوری بر مبنای تجربهها و امکانات مشترک شخصی شکل گرفته و با کوشش شهریار مندنیپور و حسین نوشآذر اداره میشود.