آریامن احمدی

بانگ - نوا

آریامن احمدی: چه بالابلند می‌رقصی در رویاهامان بندرعباس!

آریامن احمدی در این شعر ضمن ابراز همدردی عمیق با قربانیان فاجعه انفجار بندر رجایی در بندرعباس و به تصویر کشیدن درد، ویرانی و از دست دادن زندگی‌ها، همزمان امید به بازسازی و احیای این شهر با تکیه بر روحیه مقاوم مردم، فرهنگ غنی جنوب و زیبایی‌های طبیعی آن را در دل ما زنده نگه می‌دارد. شاعر با زبانی عاطفی و تصاویر زنده، بندرعباس را به عنوان شهری زنده و پرجنب‌وجوش به تصویر می‌کشد که با وجود غم و مصیبت، می‌تواند با همبستگی و عشق مردمش دوباره برخیزد و به شکوه خود بازگردد. این شعر را با صدای شاعر می‌شنویم:

ادامه مطلب »
شعر

آریامن احمدی: آرمیتا

در تاریک‌ترین شبِ این سرزمین، خورشیدِ هزارساله‌، از موهایِ آویخته‌ات‌‌ بر دست‌هایِ زیرِ تابوت، روزش را آغاز می‌کند، بالاتر از گلدسته‌هایِ اوین، بالاتر از بلندگوهایِ انقلاب در ظهرِ جمعه

ادامه مطلب »
بانگ - نوا

آریامن احمدی: چه مادرانی تهمینه!

آریامن احمدی در این روایت چندرسانه‌ای با تهمینه در گفت‌وگو قرار می‌گیرد که از مادران عزادار قیام ملت ایران با او سخن‌ها بگوید. چه مادرانی تهمینه! که‌ گیس‌هایِ سیاه‌شان را بُریدند که فرزندان‌شان را با دست‌های‌‌‌شان به‌خاک‌ سپردند پیش از آن‌که باد در موهای‌شان آواز بخواند.

ادامه مطلب »
شعر

آریامن احمدی: چه مرگ‌هایی سهراب!

امروز صبح هم مثلِ همه‌ی صبح‌های جهان نبود/مرگ با صدای «الله‌اکبر» به کوچه آمد/و بعد… تمامِ شهر شنیدند:/ مرگ صدایِ ضجه‌هایِ مادری در «ستارخان» می‌داد/ و شب که با «اذانِ مغرب» به پیرانشهر رسید/به زبانِ کُردی در لالاییِ مادرِ طاهر می‌گریست: «پسرم، کبوترِ خونین‌بالم…»

ادامه مطلب »