مریم پژمان

از ما

مریم پژمان: نا‌سور

دلتنگ لهجه جنوبی‌ات هستم دختر! گوش می‌کنم! تو فقط حرف بزن! چشمانم را می‌بندم و همان لب‌های درشت عنابی‌ات را تصور می‌کنم.

ادامه مطلب »
از ما

مریم پژمان: فراق

نه گریه کردم و نه آه کشیدم. توی خودم مچاله بودم و به رد خشکیده قطره اشکی خیره شده بودم که از گوشه چشم عامو قل خورده و فرورفته بود میان انبوه ریش‌های جو گندمی‌اش.

ادامه مطلب »
از ما

مریم پژمان: اشتراک مبهم

مردی پنجاه و یک ساله و از طرفداران پر و پاقرص شما هستم. امیدوارم که به احترام ده سال بزرگتر بودن، نوشته‌های من را تا آخر بخوانید. این ایمیل را برای تعریف، تحسین یا مواردی از این قبیل برای شما فرستادم.

ادامه مطلب »