مانی پارسا

چه خبر؟

مانی پارسا:تزهایی دربابِ شعر و تعهد به رخداد

شعرشدنی‌ست، چون می‌گویند، و چه بسیار، و از عهده برنمی‌آیند. از عهده‌ی چه برنمی‌آیند؟ -تنِ منقبض‌شده بر اثرِ فرودِ غرّانِ شلاق و چماق، قلبِ منقبض‌شده‌ی من در مقامِ گوینده‌ای که ناچارم به ‌مویه و سوگ یا خشم فریاد برآورم: من هم هستم. و آیا باید از عهده برآمد؟

ادامه مطلب »
از ما

مانی پارسا: گورِ مشترک (درباره‌ی هفتاد سنگ قبر از یدالله رؤیایی – در سالگرد تولد شاعر)

در هفتاد سنگِ قبر این مرگ است که فضا را صورت‌بندی می‌کند؛ مرگِ در کلمه، مرگِ کلمه می‌شود. همه‌ی فضاهای مرگ، «یک» مرگ‌اند، در «یک» کتاب، «یک» گورِ مشترک. مرده‌ها در هم می‌لولند. هرکس دیگری‌ست و هیچ‌کس خودش نیست، و این خود نبودن در مرگ است که «مرگ» نامیده می‌شود.

ادامه مطلب »
از ما

«۱۸۰ درجه» – علی‌رضا حسنی: چار سنگ لکّه‌ای که پاک نمی‌شود

زندگی در نظر شباویز، شخصیت اصلی رمان لکه نوشته مانی پارسا معنا دارد. او به‌دنبال راه دَررویی می‌گردد که بتوان بهتر زیست و وقتی هم که زندگی مطلوبش را در واقعیت ناممکن می‌یابد به تخیل می‌گریزد.‌ نقدی بر این کتاب.

ادامه مطلب »