روژان کلهر

بانگ - نوا

«دختر آتش!»، قتل حکومتی ماهک هاشمی به روایت روژان کلهر

ماهک از خانه بیرون می‌زند. هرجایی که مناسب می‌بیند فراخوانی روی دیوار می‌چسباند. خیابان به خیابان می‌رود و می‌رود و بی‌توجه به نگاه عابران و مردم فراخوان‌ها را می‌چسباند. «اعتصاب سراسری، ۱۴ تا ۱۶ آذر. همه باهم به اعتصابات سراسری می‌پیوندیم.

ادامه مطلب »
بانگ - نوا

بخواب فرزندم، چرا خوابت نمی‌آید؟

و او در خط حمله‌ی تیمی‌ست که همه‌ی دوستانش هم هم‌بازی‌اش هستند. در برابرشان تیمی از ماموران حکومتی ایستاده‌اند با لباس‌های نظامی و او همراه دوستانش با شنیدن صدای سوت داور، به سوی‌شان حمله‌ور می‌شوند.

ادامه مطلب »
بانگ - نوا

«گلوله به‌جای شناسنامه»، قتل حکومتی محمداقبال شهنوازی نائب‌زهی به روایت روژان کلهر

محمداقبال شهنوازی نائب‌زهی متولدِ بیستم دی ماه ۱۳۸۵ که هیچ‌شناسنامه‌ای ندارد و هشتم مهرماه ۱۴۰۱ با اصابت مستقیم گلوله جنگی کشته می‌شود؛ بدونِ گواهی فوت و بررسی و کالبدشکافی، نهم مهرماه در سکوتِ کامل دفن می‌‌شود. گلوله‌ای که قلب محمداقبال را می‌شکافد، شناسنامه‌اش می‌شود.

ادامه مطلب »
بانگ - نوا

روژان کلهر: کاروانی که قهرمان جهان شد

مادر گویی از خود بی‌خود شده باشد؛ مست باشد و در این دنیا نباشد، بر پیکر بی‌جان پسرش بوسه می‌زند، آخرین بوسه‌هایش را، در میانه‌ی جمعیتی که پر از خشم و نفرت فریاد می‌کشند که «شه‌هید نامری» .

ادامه مطلب »