ریموند کارور

ادبیات غرب

بهروز چناری‌زاده: «زیستن و نوشتن در سایه روشن»؛ بررسی تاثیرات انتوان چخوف بر آثار سه نویسنده انگلیسی زبان

مقاله حاضر تأثیرگذاری چخوف بر کاترین منسفیلد، جان چیور و ریموند کارور را مورد واکاوی قرار می‌دهد. این پژوهش نشان می‌دهد که چگونه اصول سه‌گانه روایت چخوف (ایجاز و عینیت تا شفقت انسانی) در بافتارهای اجتماعی و تاریخی متفاوت، بازخوانی و بازآفرینی شده‌اند. منسفیلد با نگاهی امپرسیونیستی به درون‌مایه‌های زنانه، چیور با نقادی جامعه حومه‌نشین آمریکا و کارور با تصویرگری تلخ فروپاشی روانشناختی طبقه متوسط، هر یک وجوهی از میراث چخوف را در تقابلی خلاق با جهان مدرن و پسامدرن به نمایش می‌گذارند. این مقاله با پیگیری ردپای چخوف در گذار از سنت به مدرنیته و سپس به پسامدرنیته، در نهایت به این پرسش بنیادین می‌پردازد که آیا این «سایه» روشن، به بازتولید وفادارانه سبک محدود شده یا به خلق امکاناتی نو در داستان‌نویسی معاصر انجامیده است؟

ادامه مطلب »
از دیگران

ریموند کارور: «دروغ»، به ترجمه خسرو دوامی

شخصیت اصلی این داستان، نمونه بارز «ضدقهرمان» کاروری است: مردی عادی، با ضعف‌های بسیار، که در زندگی مشترک خود با بحرانی از «بی‌اعتمادی» مواجه شده و فاقد ابزار عاطفی و اراده لازم برای مقابله قاطع با آن است. داستان نه با یک حل‌وفصل، بلکه با ادامه همان ابهام و زندگی روزمره به پایان می‌رسد، که خود بازتابی از شخصیت منفعل و سردرگم راوی است.

ادامه مطلب »