
شعر
مریم گمار: صدا میزنی مرا
گردن چرخاندهای به اضطراب در پس حفره های مجروح، صدا میزنی مرا، ای بابونه اندوه، بگو چگونه بسرایم؟
گردن چرخاندهای به اضطراب در پس حفره های مجروح، صدا میزنی مرا، ای بابونه اندوه، بگو چگونه بسرایم؟
نشستهای بر شاخههای رها و باد را به طاعتی مُوهوم فرا میخوانی و نمیدانی دستهای او در انحنای هیچ شکلی نمیماند.ای غنچه لجوج! به سطح بیاور مجال شکُفتن را