از ما
الهه هدایتی: آدیداس سه‌خط کو
موسی می‌رود سمت مسجد کاشانک که دوباره آدیداس را بردارد. کجکی می‌نشینم روی موتور. کاشانک مثل شمیران‌نوِ ما نیست همه زل‌زل آدم را بپایند که آمار بگیرند.
۷ اسفند ۱۴۰۲
موسی می‌رود سمت مسجد کاشانک که دوباره آدیداس را بردارد. کجکی می‌نشینم روی موتور. کاشانک مثل شمیران‌نوِ ما نیست همه زل‌زل آدم را بپایند که آمار بگیرند.
اسم من، پروا بود و فامیلی‌ام قربانی. کلاس چهارم بودم که در یک باغِ گیلاس در بوجان، کشته شدم. آخرسر هم کسی جسدم را پیدانکرد. امشب که قاتلم، در خانه‌اش مُرد، دلم می‌خواهد بگویم چطور کشته شدم.
محسن ابریشم‌چی هستم. بله. برِخیابان ولی‌عصر، پایین‌تر از خیابان توانیر، توی پله‌ی هفتم، دفتر املاک داریم. بیست سال است کل محل من را می‌شناسند. والله شش ماه است من دارم بازجویی می‌شوم.