شعر
اتاقی از آن خود – بیتا علی اکبری
آدم گاهی دلش میخواهد همه چیزش را بدهد، تا کسی که دو زانو مقابلاش نشسته را ببیند.من چیزی ندارم، هر چه را هم بدهم بهتر از همه شما میدانم روبه رویِ من چیزی نیست، انگار دارم با خودم حرف میزنم، انگار آفتاب دارد خودش را میسوزاند