مهدی احمدی

از ما

مهدی احمدی: پناهگاهِ آخر

پیچِ بی‌سیم را چرخاند تا صدایش کمتر شود. باقی دکمه‌های دستگاه افتاده بودند و از سوراخِ آنها سیم‌ها و قطعات برقی آن دیده می‌شدند. مردِ پشتِ بی‌سیم زیرِ خنده زده بود و تنها عقربه‌ای که روی دستگاه باقی مانده بود، در پس زمینه‌ی سفیدش، عینِ خنده‌های او می‌لرزید.

ادامه مطلب »