شعر
نرگس عظیمی: از پنجره گاز میزنم قرص ماه را
از فاحشهخانهها بوی نان تازه میآید، پلهها را که پایین میآیند پناهندگان، و با سری خلوت مرکز شهر را گام میزنند. زنهای کامل گلدرشتهای میدانند، کپهکپه حلقه زدهاند، و کابل و هرات و بغداد را در تخمهها میشکنند