اسفند ۲۲, ۱۴۰۳

بانگ - نوا

 از تجربه تا تخیل – مسعود کدخدایی: او در لباس سیاه آمد

گروهی از پناهندگان از کشورهای مختلف، از جمله سوریه، در دانمارک منتظر ملاقات با شهردار هستند تا درباره آینده‌شان در این کشور جدید صحبت کنند. راوی با امید و هیجان به این جلسه نگاه می‌کند و رؤیاهایش درباره زندگی جدید را مرور می‌کند. شهردار با لباس سیاه ظاهر می‌شود و درباره شرایط زندگی و کار در شهر توضیح می‌دهد. راوی، که از رنگ سیاه خاطرات تلخی دارد، احساس نگرانی می‌کند. در پایان، او با واقعیت سخت زندگی در دانمارک، از جمله کار سخت و یادگیری زبان جدید، مواجه می‌شود.

ادامه مطلب »
ادبیات غرب

شروود اندرسن: «می‌خواهم بدانم چرا»، به ترجمه نادر افراسیابی 

داستان “می‌خواهم بدانم چرا” اثر شروود اندرسن، از منظر اول شخص و از زبان یک نوجوان بیان می‌شود. این نوجوان، که نامش در داستان ذکر نشده، عشق عمیقی به اسب‌های مسابقه دارد و این عشق به عنوان محور اصلی داستان، هم روایت و هم شخصیت‌پردازی را شکل می‌دهد. راوی با زبانی ساده و صمیمی، تجربه‌ی خود از سفر به مسابقات اسب‌دوانی در ساراتوگا را بازگو می‌کند. این روایت، علاوه بر توصیف جزئیات مسابقات و اسب‌ها، به کشف ناگهانی راوی از واقعیت‌های تلخ زندگی بزرگسالان می‌پردازد.

ادامه مطلب »