
از ما
منصور کوشان: شاهد (رمان)، بخش سوم
از زیر سقف هم میدیدم که ماهیها دهانهای بازشان را زیر دانههای باران میگیرند. هیچ برگی در حوض نبود و به راحتی آنها را تماشا میکردم که بانو آمد. شانهها و جلو دامنش خیس شده بود.
از زیر سقف هم میدیدم که ماهیها دهانهای بازشان را زیر دانههای باران میگیرند. هیچ برگی در حوض نبود و به راحتی آنها را تماشا میکردم که بانو آمد. شانهها و جلو دامنش خیس شده بود.