آلمودِنا گراندِز: «فرازهایی از زندگی لولو» به ترجمه کوشیار پارسی

نخستین بار بود در زندگی که چنین صحنه‌ای می‌دیدم. مردی، درشت و عضلانی، مردی زیبا، تکیه بر دست‌ها و زانوها روی میز، با کون ِ بالا داده، ران‌ها از هم گشاده، به انتظار. بی‌دفاع، درهم رفته چون سگی وانهاده، حیوانی ملتمس، لرزان، آماده به پذیرش هر عقوبتی. سگی تحقیر شده، که چهره پنهان کرده بود، اما زن نبود.