جواد مجابی: حوصله‌ی راه ‏رفتن

وقتى که از پناهگاه تاریک طولانى بیرون آمدم در چشم‌انداز بهاره، همه جا آبى رنگ بود با طیف نیم‌رنگ ‏هاى دل‏‌فریبش. نگاهم که از آسمان به زمین رسید از عبور پاها و سم‌ها و بادها، دو کوره راه پیش ‏رویم کشیده شده بود از درون علف‌ها و بوته‌ها و درختچه‌هایى که راه را در دوردست … ادامه خواندن جواد مجابی: حوصله‌ی راه ‏رفتن