پرستو جوزانی: عطسۀ سگ

چشم‌هايش را روی سايه‌های کج‌ومعوج درخت ازگيل می‌بندد. می‌خواهد حواسش جمع باشد. درخت ازگيل هميشه حواسش را پرت می‌کند. هر بار چيزی گم می‌شود، همين‌طور چشم‌هايش را می‌بندد، اتفاق‌ها را يکی‌يکی مرور می‌کند و عقب می‌رود.