فرشته مولوی: ژینا

ژینا، شقایق سقز، غریب می‌شکفد
به خنج گلو، آبله‌ی پوست، درد استخوان
تن‌زخمِ زن، خون‌چکه، در گور می‌رود
از خاک‌وخون دشت پر از تاشِ سرخِ داغ می‌شود.