عسگر آهنین: طلوع رنگین کمانها
یک روز صبح/چشم باز میکنی/پشت پنجرهها/رنگین کمان میبینی/در آینهها مینگری/رنگین کمان میبینی/به خیابان نگاه میکنی/دست بچهها/رنگین کمان میبینی/بی اختیار اشک میریزی/بر گونههای تو/قطرههای رنگین کمان میغلتند
برای جاسازی نوشته، این نشانی را در سایت وردپرسی خود قرار دهید.
برای جاسازی این نوشته، این کد را در سایت خود قرار دهید.