«ای انقلاب» و «گفتوگو در میانهی روَیا»: دو شعر از حسن حسام
اما، تنها نبود نیکا، بسیارانی همآواز بودند، در جشنِ شالسوزان، حدیث، حنانه، غزاله، سارینا و بسیارانی دیگر… من مدام؛ در آنان تکرار میشدم.ـ حدیث گفت: شیدا وُ بیقرار، به گِرد آتشی که برافروخته بودیم رقصان ـ رقصان میسرودیم: زن زندگی آزادی
برای جاسازی نوشته، این نشانی را در سایت وردپرسی خود قرار دهید.
برای جاسازی این نوشته، این کد را در سایت خود قرار دهید.