نمود تجربه شخصی در داستاننویسی – اسماعیل سالاری: تجربه یا تخیل یا بازوی سوم؟
زمانی با همگروهیها و هماتاقیها گِرد هم میآمدیم تا ماجراهایی را که در دوران دانشجویی بر ما گذشته بود، تازه کنیم. ما قصههای واقعی مشترکی داشتیم که وقتی برای هم تعریف میکردیم، به اَشکال جدیدی درمیآمدند و شاخ و برگهای شگفتی از تنهشان جوانه میزد.
برای جاسازی نوشته، این نشانی را در سایت وردپرسی خود قرار دهید.
برای جاسازی این نوشته، این کد را در سایت خود قرار دهید.