سحر مهندسی نمین: بوی خاک، بوی گورستان
زنم میگوید که من بوی خاک میدهم. بوی گورستان. نشسته است لبهی تخت. بیقید. شلختهوار. توی دنیای دیگری است. دنیایی که من هیچوقت نتوانستم آن را بشناسم.
برای جاسازی نوشته، این نشانی را در سایت وردپرسی خود قرار دهید.
برای جاسازی این نوشته، این کد را در سایت خود قرار دهید.