توماج گفت لعنت بر فساد لعنت بر استبداد

افسانه خاکپور

بشنوید با صدای افسانه خاکپور

افسانه خاکپور، شاعر و وکیل دادگستری در فرانسه تاکنون سه مجموعه شعر و سه کتاب داستان کوتاه به چاپ رسانده است، همچنین مقالات متعدد حقوقی و اجتماعی در رسانه و مجلات در ایران و در خارج از کشور و ترجمه اشعار شاعران از فرانسه به فارسی را در کتاب «وزن حضور جهان» گرد آورده است.

می‌زنی توماج را می‌شکنی صدایش را در گلو و نشانش می‌دهی دار را می‌بندی برویش در را شیری را به قفس کردی با چه خیال حتی اگر کورش کنی  وز مردمان دورش کنی قرب او از تو سخیف صد بار بیشتر شود آشکار صدها صدا همصدا توماج را در خیابان‌های جهان می‌خوانند او بی‌باک و پاک با طعن و طنز با هر آهنگش جهان تاریک ترا در فنجانی به فالی ننگ گرفت گفت بنگر خود را پوسیده در قدرت آویزان به توبه و ندبه مسخ دین و خدعه ایستاده در برابر تو توماج شیری در قفس گفت او لعنت بر فساد لعنت بر استبداد

توماج صدای کارتون‌خواب‌ها کولبران و کودکان کار فریاد بلند سال‌های فروخفته در خوف خروش انسان‌های گمنام باهوش صدای محکومین بدار صدای پابرهنگان و فغان گرسنه‌گان صدای داد و انزجار از استبداد بیزار از ظلم پیران درنده‌خو بریده از مرام تو توماج نشان داد نکبت گسترده از زهد و ریای تو اختلاس و جیره‌خواری را دست‌های آلوده به خونت را نشان داد توماج با شهامتی بی‌همتا و گفت ایرانی برپا برپا امید با ماست پنج نوامبر دو هزار و بیست و دو

ماشه افسانه خاکپور

لاشه میان هست و نیست میان صبح روشن و شب تار یک لحظه ، یک ماشه جانی انگشت می‌برد بر ماشه تلاشی طرب و ضرب آهنگ در خون خط سیاهی بر فرداها جانی با نام خدا انگشت می‌برد بر ماشه و جان می‌گیرد از کودک، از جوان، از انسان می‌فشرد ماشه می‌نشاند گلوله بر سر و جان آنها که می‌خواستند فقط فریاد بزنند آزادی و برقصند در شادی و بخوانند سرود فردایی رویایی ششم نوامبر دوهزار و بیست و دو

نشریه ادبی بانگ