
روبر پنژه: «لیبرا» به ترجمه عاطفه طاهایی – بخش نخست
لورپایُر خانم دیوانه است و من هم کاری نمیتوانم بکنم، هیچکس کاری نمیتواند بکند، اگر کسی هم بتواند باید خیلی زرنگ باشد.
لورپایُر خانم دیوانه است و من هم کاری نمیتوانم بکنم، هیچکس کاری نمیتواند بکند، اگر کسی هم بتواند باید خیلی زرنگ باشد.
نشریه ادبی بانگ به زودی رمان لیبرا نوشته روبر پنژه به ترجمه استادانه عاطفه طاهایی را در چند بخش همراه با طرحی از همایون فاتح منتشر میکند. مترجم امتیاز انتشار این اثر به زبان فارسی را که پیش از این در نشر مشکی منتشر شده بود در اختیار نشریه ادبی بانگ قرار داده است.
رمان در یک کشور نفتخیز خیالی اتفاق میافتد. روایتی از تخریب محیط زیست، کنده شدن از زمین، دادخواهی و نسلهای تباه شده همراه با امید به یک منجی.
ترجمه، چه آنِ زندگی و چه آنِ شعر، چه اسب کندرو و چه اسب بالدار، برای انتقال دادن ما، بدون مزاحمت زمان یا مکان، از جهانی که در آن به دنیا آمده و زندگی میکنیم به جهان دیگری که آفریده میشود نیاز به زبان استعاره دارد.
در «آدم اول» کامو به جستوجوی مادرش برمیآید. مصاحبه با دختر او همزمان با چاپ این کتاب که در آن زمان رویداد مهمی بوده انجام شده است. کاترین کامو میگوید: «آدم اول اولین فریاد طغیانگرانه پدرم است، او به فریاد به دنیا میگوید: این من هستم.»
کورمک مککارتی، نویسنده آمریکایی و نویسنده رمانهای پرفروشی مانند «جاده» یا «نه سرزمینی برای پیرمردان» در هشتاد و نه سالگی درگذشت. جان مک کارتی، فرزند او درگذشت پدرش را تأیید کرده است.
جایگاه ادبیات تنکامخواهانه در اسپانیا، نسبت به اروپا و آمریکای شمالی شایستهتر است. به زمانی که تنکامخواهی از پس موج کوتاه مدت و نه چندان قابل اعتماد با رسیدن موج ِ نومحافظهکاری و فمینیسم دههی هفتاد و هشتاد سده گذشته در نطفه خفه شد، اسپانیا انقلاب اقتصادی و فرهنگی تجربه کرد و در این سرخوشی به هیچ روی حاضر به مهار شادخواری ِ به دست آمده نبود.
وباس حاصل آمیزش گربه و روباه قطبی است، گرچه برخی میگویند حاصل آمیزش گربه و سگ است. و البته روباس آخرین آفریده شیون، نویسنده، هم هست.
روباس نوشته شیون، نخستین رمانی است که مستقیم از ایسلندی به فارسی ترجمه شده و به زودی در نشر مهری منتشر خواهد شد.
ساناز طوسی برنده پولیتزر ۲۰۲۳ میگوید: ما فرزندان خانوادههای مهاجر با فراق بزرگ شدهایم. همۀ ما. ماها از روزی که به دنیا میآییم معنای جدایی از خانواده را میدانیم. ایرانیها خیلی مقاوم هستند. فرهنگ ما روی خوشی به جشن و شادی نشان میدهد.
رمانهای تاریخی منتقد ادبی فرمالیست، یوری تینیانوف، «تجربهگریهایی در فانتزی پژوهشی» بود. در ایران ما او را با «مرگ وزیر مختار» درباره قتل گریبایدوف میشناسیم. نگاهی به گستره آثار و اندیشههای او.
محسن حمید نویسنده تحسین شده پاکستانی-بریتانیایی در «آخرین مرد سفیدپوست»، تازهترین رمان خود میپرسد چه اتفاقی میافتد اگر یک مرد سفیدپوست یک روز صبح از خواب بیدار شود و متوجه شود که رنگ پوستش تیره شده است. تمثیلی کافکایی درباره نژادپرستی و تبعیضهای روزمره.
ادبیات بیش از هر چیز آن هنگام برای سیاست ضروری است که به هر چیزی که بیصدا است، صدایی میبخشد، آن هنگام که نامی میبخشد به آنچه هنوز نامی ندارد، به ویژه به آنچه که زبان سیاست طردش میکند یا میکوشد آن را حذف کند.
گرجستان زادگاه استالین است و در همان حال تاریخ مشترکی هم با ایران دارد. داستان سیطره شوروی بر روشنفکران گرجستان در موزه آثار ادبی این کشور قابل مطالعه است. ما تنها ملتی نیستیم که برای آزادی بیان بهای سنگینی میپردازیم.
چهرهی زن از زاویهی سنتی با فضیلتهای آرمانی خویشتنداری، تحمل، مراقبت و شکیبایی همراه میشود؛ توازنی که در نهایت، تحت مناسبات پدرسالاری، نه بهمثابهی الگویی برای سایر مناسبات اخلاقی، بلکه بهعنوان جایگاه محدودیت و استثمار عمل میکند. در اینجا کیفیتهایی که بامراقبت و با «دستیابی به دیگری» از طریق تلاش در پرداخت به آسیبپذیری نیازهای مرد یا زن همراه شدهاند، در خدمت ساختار خانوادهی کلاسیک قرار گرفتهاند و این ساختار را حفظ میکنند.
شکل حاکمیت شهروندی با انقلاب روشنگری و علیه امتیازها و قدرتی که روحانیت مسیحی برای تداوم و حفظ وضیعت موجود داشتند، شروع شد و پیش رفت، زنجیر تعصبات را گسست و تلاش برای رسیدن به صلح و آزادی و رفاه شهروندان را در دستور کار خود قرار داد، اما به زودی دو مفهوم آزادی و عدالت در برابر هم قرار گرفتند. چه میتوان کرد؟
ارنو در آثار متعددش که اغلب از قلمرو شرححالنویسیهای شخصی میآیند، به ریشههای تبعیضهای اجتماعی در جامعه فرانسه میپردازد.
راهزنان با موروها، راهزنان با حلقه ها و دوشسها، راهزنان با برکت همراهی برادران سیاه، با هواپیما از آسمان آمدند تا بچه ها را بکشند، و در خیابانها خون کودکان به سادگی چونان خون کودکان جاری شد.
او تنها ۲۰ سال داشت. دلش برای مهسا امینی شکسته بود و میگفت کوتاه نمیآیم. او را با ۶ گلوله کشتند. ترجمه شعر ریتسوس تقدیم به این جان شیفتهی خفته در خاک. کافی است به جای سرباز انگلیسی، سرکوبگران اشغالگر ایرانی را بگذارید.
در شهری زندگی میکنم که رانندهها حرف آخر را میزنند. در این شهر رفت و آمد با اتوبوس شهری مثل سفری جهنمی است، رفت و برگشتی مداوم به دنیایی زیرزمینی که هم فریبنده است و هم پلید.
میخواهم دو شعر، یکی به زبان عربی و دیگری به زبان فرانسوی را با هم مقایسه کنم. این دو شعر به من میگویندکه در اندیشه قرابتی دارند ولی به علت فاصلهی بیاندازهی این دو شعر با یگدیگر، این اندیشه گرچه قوت گرفته اما ناشنیده مانده است.
«بانگ» یک رسانه ادبی و کاملاً خودبنیاد است که در خارج از ایران و به دور از سانسور و خودسانسوری بر مبنای تجربهها و امکانات مشترک شخصی شکل گرفته و با کوشش شهریار مندنیپور و حسین نوشآذر اداره میشود.