از دست ندهید

از دست ندهید

سیاوش خسروی شهماروندی: ماجرای آقای ماهیگیر در یک بعد از ظهردل‌انگیز تابستانی

می‌دانم هوای رو به سردی پاییز را دوست دارید یا خوش‌خنکِ بهار را! و اینکه ترجیح می‌دهید داستان ما نزدیک کدام آبگیر یا رودخانه اتفاق بیفتد و یا اصلاً با شنیدن “چند تا قوطی کنسرو ماهی با‌زشده” دهانتان آب بیفتد و هوس یکی از آنها را بکنید و بعدش هم معطلش نکنید و این داستان را زمین بگذارید و بروید ترتیب یکی از آنها را بدهید.

ادامه مطلب »
از دست ندهید

فرشته مولوی: «نگویی‌ها» (چهار داستانک)

تو چهار پنج ساله‌ای و جایی ایستاده‌ای که تنگ است و روشن نیست. می‌بینی اما خوب نمی‌بینی. پلک‌های چروکیده‌ی حالایت را بیش‌تر از پیش به‌هم می‌فشاری. نباید عکسی از بچگی‌ات که بی‌هوا به خیالت آمده، بترسد و برمد! نه،‌ این‌بار دیگر نمی‌خواهی بترسی و برَمی تا از یاد ببری.

ادامه مطلب »
از دست ندهید

اَن ماری تونگ هرمِلین: «اشتیاق یک روشنفکر تبعیدی به اتوپیای گذشته» به ترجمه روزبه جلائی

برای اَن ماری تونگ هرمِلین، زیبایی‌شناسی پراکنده کرای تبعید اوگرشیچ، دعوتی است برای روایت و روشن کردن تاریخچه خانوادگی خود. در پرتو مادربزرگی که می‌گریزد، جابجا می‌شود و ناپدید می‌گردد، مجموعه‌ای از داستان‌های بزرگ نمایان می‌شود؛ داستان‌هایی درباره نژادپرستی، اشتیاق و عشق.

ادامه مطلب »
از دست ندهید

سالگرد قیام ژینا – شیدا محمدی: «خاک خفته خواند در گوش ما یادم تو را فراموش»

در سالگرد قیام ژینا، با صدا و اجرای شاعر: آرزویم آمدن آن لغتی بود که در میان دست و پای مردان مسلح، تا خناق، تا خفگی با گازها، سکوت‌ها، سراب‌ها، تیرباران شده بود پیش از جمع شدنش در قاب یک روز، و ما را دیگر آیا، امید آمدنی هست؟

ادامه مطلب »
از دست ندهید

شهریار مندنی‌پور: ادبیات زخمی ایران در حکومت اسلامی، سرکوب‌ها و خلاقیت‌ها- مقدمه‌ای در موقعیت ادبیات ایران در آستانه سالگرد قیام ژینا

روزی که دختری/ گردآفریدی  شجاع روسری‌اش را بر سر چوبی دار‌‌ زد و بر‌ بلندایی ایستاد، شروع یک جنبش نبود. یکی از تجلی‌های آن بود. برآمدن «آزادی نه گفتن» به ستم دوگانه بر زنان ایران: زن، زندگی، آزادی= آزادی ادبیات ناب، نه مردسالار و نه زن سالار

ادامه مطلب »
از دست ندهید

گویه‌های بانگ- گویه نُهم: «رنج جمعی» از سوده نگین‌تاج

فکر می‌کردی رنج، جذابیتِ پنهانِ بورژوازی است، اما یک مجموعه آدم که همزمان رنج می‌برند انگار چیزی گسیخته است، یک مجموعه آدم همزمان که روی ماکتِ گردِ زمین ولو می‌شوند دنبال وطن پلاستیکی‌شان، چال می‌شوند.

ادامه مطلب »
علی حسینی. عکس: نویسنده
از دست ندهید

علی حسینی: بوی اسکناس

در طول زندگی مشترکمان کشمکش‌های زیادی داشتیم، پنج سال تمام، تا این آخرین‌اش که بر سر پنیر دلمه‌ —کاتج چیز— پیش آمد. پنیر فاسد شده

ادامه مطلب »
از دست ندهید

نسیم خاکسار: سوگواران

چهار مرد با کمی فاصله از چهار سوی صحنه وارد می‌شوند. هر چهار نفر تقریباٌ مسن هستند. موها فلفل نمکی و قیافه‌ها خسته است. دست‌ها به پشت کمی در اطراف قدم می‌زنند. بعد هرکدام گوشه‌ای را می‌گیرند و می‌نشینند.

ادامه مطلب »
ادبیات غرب

ولادیمیر کریزینسکی: «بورخس، کالوینو و اکو: فلسفه‌های فراداستان» به ترجمه تارا نوری

در این جستار این موضوعات بررسی می‌شود: تنوع فرم‌ها و گفتمان‌های فراداستانی و نسبت آنها با مفهوم منطقی زبان‌های رسمی و فرازبان؛ شیوه‌ای که فراداستان در ادبیات دگرگونی ایجاد می‌کند؛ و فلسفه‌های متنوع فراداستانی که در آثار بورخس، کالوینو و اکو بازتاب می‌یابند.

ادامه مطلب »
از دست ندهید

محمدرفیع محمودیان: (جهان موازی) در ادبیات

جهان موازیْ جهانی محدود و فاقد ساختار اجتماعی است. فقط جنبه‌هایی از زندگی را پوشش می‌دهد و به آن خاطر از هر گونه شکوهی تهی است. برای زیست موقت، زیست گهگاهی است. غایتی سیاسی اجتماعی نیز در طراحی آن در کار نیست.

ادامه مطلب »
از دست ندهید

بهروز شیدا: دست‌های خسته‌ی نویسنده‌گانِ خرابِ کافه‌ها

در هر دو رمانِ کافه رنسانس، نوشته‌ی ساسان قهرمان و اتفاق آنطور که نوشته می‌شود می‌افتد، نوشته‌ی ایرج رحمانی کافه‌ای هست که پاتوق آفریننده‌ی یک رمان است. مشتریانِ دو کافه‌ی کافه رنسانس و اتفاق آنطور که نوشته می‌شود می‌افتد، ماجراهایی یک‌سان را نمی‌زیند. خاکی که این دو کافه بر آن روییده‌اند اما از یک زمین اند. واژه‌ها بسیار اند: کافه، خاک، زمین، تخیل، اتفاق.

ادامه مطلب »
ادبیات غرب

هرتا مولر: «تانگوی نفس‌گیر» به ترجمه فاطمه حسن‌زاده

مادر جوراب‌ ابریشمی سیاه را روی میز می‌گذارد. جوراب‌ ابریشمی ساق‌هایی کلفت و پانما دارد. آن‌ها شیشه‌‌‌ای سیاهند. جوراب‌‌ ابریشمی پاشنه‌هایی ضخیم و گرد و پنجه‌هایی ضخیم و نوک‌تیز دارد. آن‌ها سنگی سیاهند.  

ادامه مطلب »
از دست ندهید

تد چیانگ: «تاجر و دروازه‌ی کیمیاگر» به ترجمه فاطمه احمدی آذر

داستان بلندی از یکی از مهم‌ترین نویسندگان علمی -تخیلی جهان. یک داستان در سه داستان با ترجمه‌ای ماهرانه و روان که بیانگر این معناست: هیچ‌چیز گذشته را پاک نمی‌کند. توبه وجود دارد. کفاره وجود دارد. بخشش نیز وجود دارد. فقط همین، اما همین نیز کافی است.

ادامه مطلب »
از دست ندهید

شهریار مندنی‌پور: دیوانه‌ای سنگی…

دِهی بود و دهی نبود. یک دهی بود و چاهی بود. توی هر دهی هم حتمنا یک دیوانه ای هست و صد عاقل. عاقل‌های آن دهی که بود،  دایم به اندروای و هول و ولا بودند که نکند  دیوانه سنگ را بیندازد توی چاه.

ادامه مطلب »
از دست ندهید

احمد خلفانی: «آناندا»ی شهروز رشید ـ فراتر از نامه

«آناندا»ی شهروز رشید هم شعر و هم مادر را در خود دارد. جست‌وجوی هر دوست و بازیافت هر دو در دنیای واژگان. گویا شعر همان مادر است و مادر همان شعری که ما از او دور می‌شویم ولی باز به سوی او برمی‌گردیم و برایش “شعرنامه” می‌نویسیم.

ادامه مطلب »
از دست ندهید

ویرجینیا وولف: «مری ولستون‌کرافت» به ترجمه قاسم چلیپا

جنگ‌های بزرگ در کمال تعجب تأثیراتی دارند ادواری. انقلاب فرانسه برخی را گرفتار و لت‌وپار کرد؛ از سر برخی دیگر گذشت بی اینکه تار مویی را برآشوبد. می‌گویند جین آستن هیچوقت یادی از این انقلاب نکرد؛ چارلز لمب محلی به آن نگذاشت؛ بو برامل اصلاً در نخ این موضوع نبود.اما برای ولستون‌کرافت و برای گادوین، انقلاب فرانسه سپیدۀ صبح بود.

ادامه مطلب »
ادبیات غرب

تارا نوری: داستان‌های کوتاه ایتالو کالوینو و شروع‌های تازه

از گفته‌های کالوینوست: آدم نوشتن را با رغبت شروع می‌کند، اما زمانی می‌رسد که قلم در جوهرِ غبار گرفته فقط خیس می‌خورد و از آن حتا یک قطره زندگی هم جاری نمی‌شود. زندگی تماماً بیرون است، بیرون پنجره، بیرون خود شخص.

ادامه مطلب »
از دست ندهید

محمد رفیع محمودیان: ادبیات داستانی روز ژاپن- تصادم حضور در جهان و هستیمندی

  نویسندگان روز ژاپن به ناگهان در صحنه‌ی ادبیات جهانی حضور پیدا نکرده‌اند. آنها در تداوم سنتی ادبی در جهان مطرح شده‌اند. درکی متمایز و تا حدی شاعرانه از زندگی و نقشی که انسان در جهان ایفا می‌کند به آن نویسندگان جایگاهی ویژه در ادبیات جهانی بخشیده است.

ادامه مطلب »