شهر، تنها مجموعهای از خیابانها، ساختمانها و پلها نیست. شهری که معنا مییابد، شهری است که خاطره در تنش و بافت آن تنیده شده باشد؛ خاطرهای که بهواسطهی انسانها، زبانها، فرهنگها و کنشهای روزمره شکل میگیرد.
فضای شهری، همچون متن ادبی یا موسیقی، توسط زندگی مردم نوشته و خوانده میشود. در این خوانش، شهر خود یک اثر زنده است که از ترکیب خاطرات، رویدادها، و احساسات ساخته میشود
«حق به شهر» صرفاً حق دسترسی به فضا نیست، بلکه حق بازتولید و بازآفرینی فضا بهگونهای است که حافظه و نیازهای مردم را در خود جای دهد.