اریک امانوئل اشمیت: «دیالوگ»، به ترجمه رباب خمیس

به دلیلی که از من پنهان است دیالوگ نزد برخی  اهل ادب شهرت بدی دارد. چند بار بر سر میز اعضای جایزه گنکور همکاری را در حال گفتن چنین چیزهایی غافل‌گیر کرده‌ام: «این که رمان نیست، پر از دیالوگ است!» وقتی که در مورد کتابم از من تعریف می‌کنند، آنجا که می‌گویند توانسته‌ام هنر نمایشنامه‌نویسی را به هنر رمان‌نویسی پیوند بزنم، حس می‌کنم گلوله توپ از یک میلیمتری شقیقه‌ام رد شده و حدس می‌زنم که آن شخص تلاش می‌کند، ضمن احترام به مردی که ابتدا بر سر صحنه بوده، مؤدبانه به من خاطرنشان کند که زیاد دیالوگ به کار می‌برم.

چه اهمیتی دارد که کم دیالوگ می‌نویسیم یا زیاد؟ باید عاقلانه دیالوگ بنویسیم. دیالوگ چه اثری دارد؟ چه چیزی آشکار می‌کند که شیوه گفتار غیرمستقیم، پنهانش می‌سازد؟ بسیار چیزها. تنها دیالوگ است که در شخصیت‌ها، فوران بی‌نقاب‌شان در متن، صدایشان، لهجه، نفس و ضرب‌آهنگ قلب‌شان را نشان می‌دهد. کاربرد آن باعث می‌شود تمایزی  بگذاریم بین رمان‌هایی که در آنها به دیدن بسنده می‌کنیم و رمان‌هایی که در آنها همان‌قدر که می‌بینیم می‌شنویم. اغلب در برابر روایتی فاقد دیالوگ، رمان صامت یا رمان دهان بسته، دچار نومیدی می‌شوم. از نویسنده دلگیر می‌شوم؛ سرزنشش می‌کنم که تنوع درخشان آنها را با خطابه‌ای مات، خاکستری و یکنواخت پوشانده است. راوی آنها را ازحق حیات محروم می‌سازد تا حیات خود را تثبیت کند؛ چه خودپسندانه!  چه نابخردانه! من در آن، میل به قدرتی می‌بینم که به سختی ضعفی را می‌پوشاند، ضعف تولید گفتار درست.

گفتار در کاربرد غیر مستقیم، هم بدنی که آن را تولید می‌کند و هم بدنی که آن را دریافت می‌دارد را از دست می‌دهد، دهان را همچنان که گوش. گفتار در کاربرد غیر مستقیم به جنبه اطلاع‌رسانی محدود می‌شود در حالی که هر بیانی ترجمان آن همه چیزهاست. کلام جویده جویده احساس را لو می‌دهد، کلام کوتاه در جایی از اقتدار می‌گوید، در جای دیگر از کمرویی و درجایی از توداری. کلام بلند، طبع و سرشت را آشکار می‌سازد: شورمند، مردد، پیچیده، انفجاری، مزاحم،… و بسیار صفت‌های دیگری که بعد از آن کاربرد آن‌ها را بیهوده خواهد کرد. کسی که مجال سخن گفتن می‌دهد به هوش خواننده‌اش اعتماد دارد؛ کسی که مجال سخن گفتن می‌دهد اجازه می‌دهد مخاطب، همانطور که در زندگی، نظر خود را بسازد و شکل دهد.

 برای بررسی این ادعاها «در جستجوی زمان از دست رفته» را به دست بگیرید. پروست بهتر از هر کسی طرز صحبت شخصیت‌ها را تغییر می‌دهد و به وسیله واژگان، نحو و تلفظ‌‌شان، اصالت، سطح اجتماعی، فرهنگ شخصیت‌ها یا فقدان فرهنگشان را آشکار می‌سازد. طرز صحبت دوشس‌ها با طرز صحبت خدمتکاران ارتباطی ندارد. ژوپین جلیقه‌دوز با وجود اشتراک در آداب و رسوم به شیوه بارون دوشارلوس پرگویی نمی‌کند. خدمتکار از زبانی استفاده می‌کند که برای اوریان دوگرمانت بیگانه است. شکل همیشه از محتوای خود خبر می‌دهد.

نیز ممکن است شخصیت داستان خاموش بماند. چه چیزی سنگین‌تر و معنادارتر از سکوت است؟ با این حال برای وزن کردن سکوت لازم است پیش از آن سخنی را دریافت کرده باشیم.

در واقع هر دیالوگ توصیفی است از کسانی که گفتگو می‌کنند و کسانی که واکنشی ندارند. قطعاً از نظر من هنر دیالوگ مهارتی بیش از هنر توصیف می‌طلبد.

توصیه من:  دیالوگ را  برای همه آن چیزهای دیگر به کار برید؛ غیر از اطلاعات سطحی محض که آشکار می‌کند. نه تنها حس واقعی بودن ایجاد می‌کند بلکه واقعیت‌هایی را بسط می‌دهد که بعدتر دیگر بیان آنها بیهوده خواهد بود.

بیشتر بخوانید:

بانگ

«بانگ» یک رسانه ادبی و کاملاً خودبنیاد است که در خارج از ایران و به دور از سانسور و خودسانسوری بر مبنای تجربه‌ها و امکانات مشترک شخصی شکل گرفته است.

شبکه های اجتماعی