گروهی از فعالان ادبیات و هنر کودکان و نوجوانان، با صدور بیانیهای با عنوان «صدای آزادی، صدای وطن و صدای ایران» به مناسبت روز جهانی کودک، به قتل و بازداشت کودکان و نوجوانان در جریان خیزش انقلابی شهروندان در ایران علیه جمهوری اسلامی اعتراض کردند. این سومین بیانیه فعالان ادبیات و هنر کودک و نوجوان در واکنش به اعتراضات سراسری و بازداشت و قتل کودکان و نوجوانان از سوی نیروهای سرکوبگر است. فعالان ادبیات و هنر کودکان و نوجوانان اعلام کردند که میخواهند صدای کودکان ایرانی باشند – کودکان در بند و در خاک. بیانیه آنها را میخوانیم:
صدای آزادی، صدای وطن و صدای ایران
به نام خداوند رنگینکمان
من کیانام. کیان پیرفلک. ۱۰ ساله از ایذه. یک بختیاری خوزستانی هستم. میخواستم مخترع شوم. یک قایق هم ساختهام که همه آن را دیدهاید. با پدر و مادرم به گردش رفته بودیم که به ما حمله و به قلبم شلیک کردند. سرد است مرا لای قالبهای یخ گذاشتند تا قاتلان قصهام را ندزدند.
من مونا نقیب هستم، ۸ ساله از شهر سراوان. در راه مدرسه تیر خوردم، دلم میخواست دکتر بشوم، به مردم شهرم کمک کنم و پدر و مادرم را خوشحال کنم.
من سارینا اسماعیلزاده هستم، ۱۶ ساله. اهل مهرشهر کرج. همه میگفتند تو فیلسوف میشوی. من به آنها میخندیدم، چون من همینطور که فکر میکنم حرف میزنم. شاید توی سرم فیلسوفی دارم که او به جای من حرف میزند. آنروز داشتم از کلاس زبان به خانه میرفتم. برای مهسا فریاد زدیم: «زن، زندگی، آزادی!»، اما به ما حمله کردند. محکم توی سرم کوبیدند. آنقدر که دیگر جانم هم از تنم بیرون ریخت.
من نیکا هستم، نیکا شاکرمی؛ همان که معروف است به دخترِ لُر. همان که دلش میخواست یک کنسرت درست و حسابی برگزار کند. عاشق رقص و موسیقی هستم. من هم به خیابان رفته بودم تا حقِ مهسا را بگیرم و هیچکس نمیدانست مرا کجا بردهاند. ۹ روز بعد مرا به خانوادهام دادند. من مرده بودم.
من امیرحسین بساطی هستم، ۱۵ ساله و بچهی کرمانشاه. بچه محلها میگفتند آدم بامعرفتی هستم. برای همین، تنهایشان نگذاشتم و با آنها به خیابان رفتم. اما دو روز قبل از شروع مدرسه، در خیابان مدرس کرمانشاه، از پشت سر تیر خوردم. درست مثل نیکا پدر و مادرم چند روز از من خبری نداشتند.
من یاسر شاهو زهی هستم، ۱۶ ساله، بچهی زاهدان. با پدرم به نماز جمعه رفته بودیم که یکدفعه صدای انفجار و شلیک گلوله بلند شد. فرار کردیم، اما تکتیراندازها مرا زدند. آن روز خیلی بچههای دیگر هم مثل من جانشان را از دست دادند:
دانیال شهبخش، ۱۱ ساله؛ محمد امین گمشادزهی، ۱۷ ساله؛ سدیس کشانی، ۱۴ ساله؛ سامر هاشم زهی، ۱۶ ساله؛ امید صفر زهی، ۱۷ ساله؛ متین قنبر زهی، ۱۸ ساله؛ علی براهویی، ۱۴ ساله؛ امید سارایی، ۱۳ ساله؛ محمد رخشانی، ۱۲ ساله؛ من همهی آنها هستم.
من ستاره هستم، ستاره تاجیک، بچهی افغانستان. تهران وطن دوم من بود. پیش از مردنم در خیابان، ۱۷ سال داشتم.
من اسرا هستم. اسرا پناهی، دختر اردبیل. نمیدانید چه آرزوها که نداشتم. یکبار یکی از معلمهایم به من گفت تو آدم معروفی خواهی شد، با این چشمهای درخشان و امیدوارت.
من زکریا خیال هستم، معلمم میگفت نام قشنگی دارم. اهل پیرانشهرم و ۱۶ ساله. هنوز هم مادرم برایم لالایی میخواند.
من میهنام. میهن زخم خورده از ستم.
اکنون در دستانم قلمی برای نوشتن داستانی واقعی دارم، قلممویی برای به نقش کشیدن رخدادها، دوربینی برای ثبت جزء جزء اتفاقها، سازی برای همنوایی با مردم و حنجرهای برای خواندن آوازهای سرزمینم. تا کودکان و نوجوانان میهنم بدانند در این روزهای سیاه بر کشورمان چه رفته و چه گلهایی پَرپَر شدهاند.
من، صدای کودکانم. صدای کودکان در بند و در خاک.
اکنون میخواهم شعلهی امید را در شما که مرا میشنوید، روشن کنم و بگویم از این شعله، خاکستری پدید میآید که پرندهیی سبز و سپید و سرخ است، با بالهای آزاد، سربند امید بر سر، برق شادی در چشمان و شاخهی صلح بر منقار.
و بر اهریمن فریبکار و دژخیم نهیب بزنم که دست از گلوی آزادی و زندگی بردارد. زندگی را از کودکان نگیرد و کودکان را فورا از بند آزاد کند.
ما، جمعی از فعالان ادبیات و هنر کودکان و نوجوانان صدای کودکان و نوجوانان بیرحمانه کشته و بازداشت شده در خیابانیم که تنها سهم خود را از زندگی طلب میکردند. صدای تمام بازداشت شدگان و زندانیان و کشتگان و آزادیخواهان.
ما صدای آزادی هستیم؛ صدای وطن. صدای ایران.
امضاها:
بهار اشراق – ماندانا حیدریان – زینب یونسی – مرضیه گودرزی – سید کیان آل داوود – محسن دمندان – زوئی تراضینیا – نگار عجایبی – زهرا دورودیان -کوکب اوجاقی – وحدت دانا -ساره ارض پیما – سورن کریمی – پروانه سیاهپوش – جابر تواضعی – زهره عارفی – عبدالرحمن دیهجی – نسیم ملکپور -گلزار مصفا – لیلا اورنگ – مرتضی فضلی -ماندانا قاسمی -سیمین ظریفیان – بیتا ابراهیمی – مریم بیرقی – افسانه ثابت -آذر نوری – نسرین وکیلی – مهدیه خدنگ – سید حسن موسوی – ثریا حبیبی – افروزه هوری – نوشین ابطحی – صوفیا محمودی – مهری مدرسی – اکرم مولاوردی – سیما غفوری – سارا قدسی – زهرا نوروزی – محدثه ( مریم) خدنگ – عبدالمجید احمدی – ناهید شرفالدینزاده – علی آموختهنژاد – ناهید شمس – پردیس کریمی – یحیی قائدی – پارسا مهین پور – سارا خرامان – دلارام سادات آموزگار – آزاده شکوری راد – محمد سرابی – پردیس کریمی – سارا طباطبایی – حوریه حافظیان – نیلوفر نیکبنیاد – دلبر لک – ابراهیم عامل محرابی – فرحناز عطاریان – جمال اکرمی – گلافروز جهاندیده – فاطمه پورقاسمی – مریم بهاری – صحرا کلانتری – آبی مصفا – روناک ربیعی – میلاد زنگنه – حنانه توکلی – حسام امامی – حسام سبحانی طهرانی – مروارید موید عابدی – زهرا بابایی – مریم اکراد – نازنین دادجو – دانا ملکی – امین توکلی – نرگس بیات – کمال طباطبایی – معصومه معصومزاده – طوبا اورنگ – ماندانا کمالی سروستانی – سلاله حقی ناوند – مریم شهبازی – امیرپرویز احمدی – نازنین نیکو سرشت – زهره حیدری شاهی – فاطمه خرامان – فریبا چلبییانی – محمدعلی وهاج – ساتیار فرجزاده – علیرضا لبش – مهتاب مقدم – آرزو انواری – صدیقه ورزدار – ریحانه محمودی – ریحانه میراخوری – زهره عارفی – مریم مقصودیپور – دلآرام جباری – جمشید خوشدل – بیتا احسانجو – هیوا عزتپور – فرهاد تیمورزاده- عبدالمجید احمدی – ساسان گلفر – سمیرا ابراهیمی – آرمان آرین – زهرا عزیزی – لیلا معظمی – کاملیا محبی – شهریار الوندی – پریا لطیفیخواه – هنگامه هدایتی- طلا نژادحسن – مهدی معرف – عباس پرورش