شیرین رضویان: در ستایش کلاغ

شیرین رضویان، پوستر: ساعد

شیرین رضویان شاعر همدانی‌تبار، زاده تهران و مقیم لندن است که تا کنون شش مجموعه شعر به زبان‌های فارسی و انگلیسی از او منتشر شده است. «از واژه تا پندار» ۱۳۷۶، مرکز کتاب لندن، «جهان بینی محزون صدف» ۱۳۷۸ نشر کتاب سهراب کالیفرنیا، «غزل‌های شیرین» ۱۳۷۹ نشر کتاب سهراب کالیفرنیا، «کدام سایه از آبی‌ها» ۱۳۸۸ انتشارات آسا لندن سقوط آزاد – به زبان انگلیسی – نشر نویسندگان در تبعید، سینه سرخ – شعر و صدا – ناشر مولف. شیرین فعالیت ادبی خود را از نوجوانی با سرودن غزل آغاز کرد که در روزنامه‌ها و نشریات ادبی به چاپ رسانید و سپس به شعرنو رو آورد. شعر او در چندین مجموعه و آنتولوژی فارسی و انگلیسی منعکس شده است. شیرین رضویان دو دوره در هیات دبیران کانون نویسندگان ایران و انجمن قلم ایران در تبعید بوده و هم اکنون عضو هیات تحریریه نویسندگان در تبعید (Exiled Writers Ink) و یکی از داوران جایزه شعر بنیاد فرهنگی ژاله اصفهانی می‌باشد.

در ستایش کلاغ

گریزی

گویی نیست

از این آب‌های کم‌عمق گل‌آلود

از این

باغچه‌های محقر محدود

از این

کوچه‌های بن بست

فکرهای دوداندود

این ماهیان حقیر تنگ بلور

که هی دور می‌زنند

و به اندازه‌ی وزن پیکرشان هر روز

می‌خورند و

مدفوع می‌پراکنند

و حتا

بوی دریا هم

مشام کوچکشان را

می‌آزارد

و لبخند ماه را بر برکه

در خواب هم نمی‌بینند

و نمی‌فهمند چرا

حوصله‌شان را ندارم

و حوصله‌ام را سر می‌برند

که بلندای حوصله‌شان

فلسفه‌ی چلوکباب سلطانی ست

و گوجه فرنگی‌های سوخته

که از پیری زودرس و خشکی پوست

دائم جلز ولز می‌کنند

و نمی‌فهمند چرا

کلاغ را

از قناری بیشتر دوست دارم

چون کلاغ می‌تواند خودش باشد

و ملعون باشد

و بی تعلق باشد

و بر بلندای سبزترین سرو هم

لانه بگذارد

و می‌تواند

با خدا بنشیند و

شطرنج بازی کند

و فلسفه‌ی آفرینش را به بحث بگذارد

چون کلاغ

از مرز دروغ‌های رنگین

گذشته است

و سال هاست

در شکاف بین زندگی و مرگ

لانه دارد

و نمی‌دانند چرا

گل سرخ

حوصله‌ی کلاغ را سر می‌آورد

چون کلاغ

کلیشه دوست ندارد

و اطوار نمی‌خرد

و عشوه نمی‌فروشد

چون کلاغ

بالاترین رنگ را

بر تن می‌پوشد

و با درخت انجیر تعارف ندارد

که برگ‌هایش

شرم هیچ عریانی تاریخی را

کتمان نمی‌کند

و از چشم‌هایش

شب می‌تراود

و از منقارش

شب قار می‌زند

و در پنجه‌های استخوانی‌اش

شب را تسخیر کرده است

چون با منقارش

پرده‌ها را می‌درد

چون خدا هم از او

حساب می‌برد.

از همین شاعر:

بانگ

«بانگ» یک رسانه ادبی و کاملاً خودبنیاد است که در خارج از ایران و به دور از سانسور و خودسانسوری بر مبنای تجربه‌ها و امکانات مشترک شخصی شکل گرفته است.

شبکه های اجتماعی